برای من محمود بشاش دوستی قابل احترام است که از مدت ها قبل می شناسمش و همیشه ادب، صبوری و توجهش به دیگران برایم قابل احترام بوده است. افرادی چون محمود بشاش و بسیاری دیگر چون رضا هاشمی که از نزدیک می شناسمشان جزء سرمایه های انسانی آب و خاکمان به شمار می روند که بسیار بیرحمانه تر از آنچه حق شان بود از کنارشان گذشته ایم و در عوض افرادی را قهرمانان جامعه علمی و صنعتی خود معرفی می کنیم که خطوط اصلی را از ایشان الگو برداری کرده بودند و بیشتر از آنکه برای جامعه شان تلاشی کنند تنها در فکر معیشت خود هستند. اگر چه با کلام من به تنهایی تغییری در این سرنوشت های تلخِ سرسری گذشتن از کنار افرادی که می توانستند و می توانند آینده و آبروی ایران را در حداقل حوزه کاری خود متحول کنند ایجاد نمی شود اما امیدوارم که با هم کلام شدن من و شما آینده ای را برای ایران زمین رسم و طراحی کنیم که حداقل فرزندان ما بجای متوسل شدن به پیشینه ای که از کوروش دیگران به عاریه گرفتیم بر ما و این اشخاص تکیه زده و خود به دنبال آینده آفرینی و الگو شدن باشند.
در ادامه توجه شما را به مصاحبه ای دوستانه و آموزنده با محمود بشاش فردی که پیشگامی او در عرصه بازاریابی اینترنتی زبان زد بوده است جلب می کنم.
محمود عزیز از قبول دعوت برای حضور در این مصاحبه و همچنین زمانی که صرف اینکار می کنی ممنونم. اجازه بده برای سوال اول درخواست کنم خودت، خودت را برای خواننده ها معرفی کنی
من محمود بشاش از نسلی هستم که برای پاس کردن درس برنامه نویسی فورترن، از کارت پانچ برای کدنویسی استفاده می کردیم که شاید خودت و خیلی از خوانندگان این مصاحبه، نه تنها چنین چیزی ندیده اند بلکه شاید اسمش را هم نشنیده باشند. یادم هست وقتی دزدکی وارد مرکز کامپیوتر سال بالایی های دانشگاه صنعتی شریف شده بودم که با کامپیوترهای جدید تری که می شد از طریق کیبورد با آنها برنامه نویسی کرد کار کنم، مسئول مرکز کامپیوتر مچ من را گرفت، کارت دانشجویی من را مصادره کرد و خلاصه کلی دردسر برام ایجاد شد.
در زمانی که من کار با اینترنت را شرع کردم، هنوز نرم افزار مرورگر اختراع نشده بود! از طریق سیستم عامل Dos و یک سرویس به نام گوفر صفحات وب را از سرورها درخواست می دادیم و مثلا ۱۰ دقیقه بعد آن صفحه برایمان ارسال می شد!
از سال ۲۰۰۱ وب سایت شخصی داشتم، وبلاگ داشتم و درگیر خدمات وب و اینترنت بوده ام. اولین وب سایتی که در نرم افزار مرورگر دیدم، yahoo.com بود و مسئول اینترنت سازمانی که برای کار با اینترنت به آنجا می رفتم می گفت این همان اینترنت است و من با دهان باز و چشمان گرد، با این موجود عرفانی، کار می کردم.
البته این اسم هایی که بردی برایم آشنا بود اما حداقل حتی نمی دانم دقیقا درباره چه چیزی صحبت کردی. اما بازاریابی الکترونیک در امارات چگونه پیش می رود؟
من حس می کنم شناخت ما از خیلی از کشورهای دیگر جهان کم است و از امارات خیلی کم تر. امارات کشوری است که از همه ملیت ها در آن هستند و جمعیت غیر اماراتی آن چندین برابر جمعیت اماراتی هست. از همه کشورها مثل هند، ایران، پاکستان، افغانستان، بنگلادش، فیلیپین، عراق، کشورهای شمال ایران، اروپا، افریقا و کمی هم آمریکا در امارات کار و زندگی می کنند. شما وقتی وارد یک سمینار که مثلا در مورد محاسبات ابری یا تجارت آنلاین هست میشی، مثل این هست که وارد هندوستان شدی یا وارد فیلیپین شدی. بنا بر این، صنعت تجارت آنلاین در این کشور دستخوش پارامترهای متعدد و متفرقی هست. ولی در مجموع، حرکت های خوبی شکل گرفته و خواهد گرفت. به هر حال، بزرگ ترین واقعه در صنعت آی تی جهان، یعنی نمایشگاه GiTex هر سال در این کشور برگزار می شود و تاثیرات بسیار زیادی در رشد صنعت آی تی و آنلاین در این کشور دارد.
با این اوصاف اوضاع کسب و کار تو و شرکتی که داری- ebiz international چگونه است؟
من شرکت کوچکی دارم. تجربه چندین ساله من در ایران، کار در شرکت همکاران سیستم، بعد اداره شرکت خودم که اوایل به عنوان شرکت خواهر همکاران سیستم بود و بعدا مستقل شد، اجرای پروژه های بزرگ برای بانک ها و وزارتخانه ها در قالب طرح تکفا و بالاترین رتبه شرکت های طراحی وب سایت در ایران برای من کوله باری از تجربه بود ولی راهبرد یک شرکت کوچک به عنوان یک Startup در یک کشور خارجی، یک تجربه جدید و جالب بود و خدا را شکر، اوضاع کسب و کار هم خوب بوده و بهتر هم خواهد شد.
البته از زمانی که ایران را ترک کردی مدت زمان زیادی می گذرد، اما فضای کاری برای بازاریابی اینترنتی را بین ایران و امارات چگونه مقایسه می کنی؟
من سال ۲۰۰۵ ایران را ترک نکردم بلکه فقط محل زندگی خودم را عوض کردم. در این مدت، ارتباط معنوی و فیزیکی من و خانواده ام با ایران کاملا حفظ شده. زندگی در امارات با زندگی در مثلا کانادا فرق داره. اینجا، ما همیشه مهمان هستیم و هیچوقت شهروند اماراتی محسوب نخواهیم شد به همین دلیل، ارتباط با ایران همواره در همه مراحل کار و زندگی ما حفظ شده است. ضمن اینکه، امارات به عنوان یک کشور مسلمان و همسایه قدیمی ایران که دارای ارتباط های عمیق معنوی با ایران است، محل مناسبی برای کار و زندگی برای من بوده. بر خلاف خیلی ها که فکر می کنند امارات سکوی پرتاب به کانادا و استرالیا است، من با این موضوع مخالف هستم. از نظر فضای کاری برای بازاریابی اینترنتی، امارات می تواند در برخی موارد، الگوهای خوبی برای ما باشد. ببین توماج، من به عنوان یک ایرانی، موضع خودم در مورد امارات را شفاف مطرح کردم و به عنوان یک ایرانی، معتقدم باید خوبی های همه ملیت ها و کشورها را دید و از آنها ایده گرفت. این کار که بد نیست، هست؟
امارات در برخی از شاخه ها انصافا خوب عمل کرده. زیر ساخت های مخابراتی این کشور واقعا حساب شده و دقیق پیاده سازی شده و قوانین در این مورد شفاف است. ساختار تجاری و مخصوصا مناطق آزاد امارات، خوب setup شده اند و فرصت های خوبی هستند برای کسانی که می خواهند فعالیت های تجارت آنلاین را در این کشور شکل دهند. می توان از این امکانات استفاده کرد و در یک محیط بین المللی، تجربه های خوبی را کسب نمود.
به نظر من، امنیت سرمایه گذاری در فضای آنلاین در امارات بسیار بالا هست و case study های خوبی هم وجود داره.
به نظرت کارشناسان بازاریابی الکترونیکی که در ایران کار می کنند چگونه هستند؟
به نظرم انگشت شمار هستند واین تعجب آور هست! حداقل کسانی که می شناسم و دستی در کار دارند، وبلاگ دارند، وب سایت شخصی دارند، در شبکه های اجتماعی فعال هستند، خیلی کم هستند. ولی با سختی هایی که من می بینم و می شنوم، این کارشناسان واقعا کار بزرگی می کنند که در این صنعت فعالیت دارند. ولی اگر منظورت این هست که در مورد کیفیت کاری این کارشناسان صحبت کنم، راستش اصلا نمی تون نظر خاصی بدم.
شیوه کاری کدامیک از افراد ایرانی داخل کشور را می پسندی؟
به نظر من فضای آنلاین آنقدر گسترده هست و آنقدر جا برای خلاقیت هست که نمیشه گفت کدام خوب هست یا بهتر هست. می بینم که برخی ها از طریق برند سازی در فیسبوک فعالیت می کنند، برخی ها از طریق تولید محتوا، برخی از طریق آموزش، برخی با مدیریت وب سایت های آنلاین و ارائه خدمات آنلاین، برخی از طریق ارائه خدمات ارزش افزوده مثل SEO، طراحی وب سایت و غیره.
البته تو که ندیده ای اما قطعا به خبرهایش رسیده است که تبلیغات گوگلی در ایران فیلتر شد. گوگل و gmail هم فیلتر شده اند. فکر می کنی این کار برخلاف تمام حاشیه ها و دلایلی که برایش می آورند چه ضرری به شرکت های بازاریابی الکترونیک و البته کل ماهیت کسب و کار در ایران می زند؟
به نظر من این موضوعات حتما به ضرر شرکتها و افرادی است که در فضای آنلاین فعالیت دارند. ببین توماج، گوگل منبع دانش است. خودت می دونی که امروزه، هر جستجویی که در گوگل انجام میشه معادل هست با یک سوال که برای یک انسان پیش آمده و پاسخ آن را هم گوگل می داند. گوگل مثل کتابخانه بزرگی است که برای نسل انسان ها، یک سرمایه است. به نظرم به دلیل وجود چند کتاب ناجور، نباید کلا کتابخانه را تعطیل کرد. ولی شاید موضوع به همین سادگی هم نباشد. گوگل حتما باید به مسئولیت اجتماعی خود در مقابل نظرات انسان ها عمل کند. من فکر کنم همانطور که فیلتر کردن گوگل حتما برای گوگل هم ضررهایی به بار خواهد آورد ولی شاید فلیتر نکردن آن و جلوگیری از ضرر و زیان شرکت های ایرانی که به خدمات گوگل وابسته هستند، بیشتر به نفع ما می بود.
از بین تویتر، Linkedin و فیسبوک کدام را بیشتر برای زندگی روزمره بیشتر دوستداری؟
فیسبوک شبکه عمومی تر و اجتماعی تری است. البته من با اینکه در فیسبوک فعال هستم ولی جزو زندگی روزمره من نیست. وقتی با فیسبوک یا شبکه های دیگه کار می کنی، باید همیشه مراقب باشی که بتونی زمان را خوب مدیریت کنی و این کار سختی است. من حتی در فیسبوک، چت نمی کنم و می دانی که بیشتر برای تماس های الکترونیکی از ارسال ایمیل بیشتر استقبال می کنم. به نظرم این یک هنر است که در حین بهره برداری از امکانات این شبکه ها، از اتلاف وقتت هم جلوگیری کنی.
فکر می کنی کدامیک به کسب و کارها بیشتر کمک می کنند؟
این سه تا که اسم بردی، به اضافه پینترست، برای همه نوع کسب و کاری مفید هستند. داشتن یک پروفایل حرفه ای و دوستان تجاری و متخصص در لینکداین، داشتن پروفایل فعال و یک صفحه فعال در فیسبوک برای معرفی برند، ارسال پیام های روزانه و کوتاه در تویتر برای حفظ ارتباط دائم با مخاطب و استفاده از پینترست برای برقراری ارتباط بصری و جذاب با مخاطب. همه این ها لازم هست و در موفقیت یک کسب و کار در فضای آنلاین، موثر خواهد بود.
در اینکه تو دانش خوبی در زمینه بازاریابی الکترونیک داری هیچ جای شکی وجود ندارد. از طرفی تو یکی از پیشگامان بازاریابی الکترونیک در ایران بودی، چه شد که تمام این سوابق را در ایران کنار گذاشتی و به امارات رفتی؟
در مورد رفتنم به امارات که توضیح دادم. ببین، من اگر می خواستم همین شرکت را در همین اندازه که در امارات دارم، در ایران می داشتم، شاید کمتر از تعداد مشتری ایرانی که الآن دارم، در ایران می تونستم داشته باشم. منظورم این هست که دانش و تخصص من هنوز در خدمات ایرانیان هست و فقط محل فیزیکی من تغییر کرده. حتی اگر برای تو لیست کنم تعداد ساعت هایی که من برای مجموعه های ایرانی در امارات به صورت داوطلب و به عنوان مسئولیت اجتماعی فعالیت دارم، باور نکنی.
شاید منظور سوالت این هست که من مثلا بنا به دلایل خاصی، همه تجربیات خودم را رها کرده و ایران را ترک کرده ام. ولی قضیه اصلا اینجوری نیست. گفتم که، من اکثر مشتری هام ایرانی هستند. ضمن اینکه، تعدادی مشتری غیر ایرانی هم دارم که البته از سوابق و تجربه کاری و خلاقیتی که در ایرانیان زبانزد هست، همیشه این مشتری ها را شگفت زده کرده ام و همه آنها هم می دانند که من ایرانی هستم. فکر کنم باز هم در این زمینه، ایرانی بودن من بر زندگی در امارات می چربد.
چندین کتاب هم نوشته ای که به صورت الکترونیکی آنها را در اختیار دیگران گذاشته ای. اول چرا آنها را رایگان منتشر می کنی؟ دوم آیا از این انتشار ها پاسخ مثبتی دریافت کرده ای؟
البته من دو کتاب الکترونیکی فارسی غیر رایگان و دو کتاب انگلیسی که در آمازون برای فروش هست دارم. ولی در مورد اینکه آیا ارائه محتوای رایگان کمکی به نام و تجارت من کرده، جواب مثبت هست. در واقع، شاید این یکی از رمز و رازهایی باشه که فقط به خوانندگان مصاحبه تو می گم. اگر می خواهید در کسب و کار آنلاین خود موفق باشید، مخاطب خود را بیش از حد تصورش با محتوای رایگان، تغذیه کنید. این اصطلاح که در انگیسی به Lead Nurturing شناخته شده یعنی پرورش و تغذیه کردن مخاطب با محتوای آنلاین و یکی از روش های بسیار مفید در جلب اعتماد، وفاداری و در نهایت، تبدیل به خریدار است.
خیلی ها معتقدند که پول در ایران است. از نگاه تو که زندگی و کسب و کار را در هر دو کشور تجربه کرده ای چگونه است؟
بله، من هم معتقدم پول در ایران هست. ایران کشور بسیار بزرگی است و قابل مقایسه با امارات و خیلی کشورهای دور و اطراف نیست. تعداد مشتری های بالقوه در ایران بسیار بیشتر هست و تنوع خدماتی که می توان ارائه کرد هم دست کمی از امارات ندارد. مثلا شما در امارات در نهایت ۱۰ تا ۱۵ وب سایت فروشگاه آنلاین می تونید نام ببرید ولی فکر کنم در ایران، صدها وب سایت فروش آنلاین داریم. البته این فقط یک مقایسه عددی است و در مورد کیفیت این فروشگاه ها، می توان در زمان بهتری، کلی صحبت کرد.
آیا متخصصان بازاریابی الکترونیکی که در امارات هستند چیزی بیشتر از متخصصان ما که در ایران زندگی می کنند تجربه می کند؟
بله، کار در یک محیط بین المللی که به نظر من برای این حرفه، خیلی ضروری م مهم هست و ارتباط نزدیکتر با شرکت های بین المللی که همگی در امارات شعبه دارند. مثلا از محل زندگی من تا رسیدن به دفتر مایکروسافت، فقط ۱۵ دقیقه راه است. همچنین، در اینجا، سمینارهای بین المللی خیلی بیشتر ارائه می شوند و سخنران ها از سراسر دنیا هستند. گوگل در امارات دارای نمایندگی است. دسترسی به کتاب های به روز هم راحت هست. ضمن اینکه مشکلات فیلترینگ در اینجا کمتر هست. دسترسی به اینترنت از طریق موبایل خیلی راحت و کاربردی است و نرخ ها هم بسیار مناسب هست.
در مورد مشتری ها نظرت چیست، آیا مشتری هایت در امارات با مشتری های مشابه در ایران، تفاوت دارند؟
ببین توماج، نمی خوام خودم را خیلی وطن پرست نشون بدم ولی اینو جدی میگم، مشتری های ایرانی من به مراتب از مشتری های غیر ایرانی من، دارای دانش و درک بهتری از فضای آنلاین هستند. البته در یک نگاه کلی، همه مشتری ها یک جور هستند، موجوداتی حساس، پر توقع، دل نازک و عصبانی که باید خوب تر و خشکشان کنی. در امارات، چون مردم همیشه از خدمات خوبی در همه جا برخوردار هستند، از پمپ بنزین ها تا سوپر مارکت ها تا خدمات دولتی تا برخورد پلیس و خلاصه همه جا بهشون توجه میشه، توقعات بسیار بالایی دارند و راضی نگاه داشتنشون خیلی سخت هست. ضمن اینکه به دلیل وجود رقابت شدید در این حوزه، اصولا جذب مشتری و حفظ اون، بسیار سخت هست. ولی از نظر من، مشتری های ایرانی دارای نگاه علمی تری هستند. من حتی مشتری از کشورهای اروپایی هم داشته ام که در درک مفاهیم پایه خدمات من، دچار مشکل بوده.
روزانه چقدر اسپم دریافت می کنی؟ آیا اسپمینگ باعث کمک به کسب و کارهای آنلاین و کسب و کارهای معمولی می شود؟
تعداد اسپم ها که خیلی زیاد هست. در امارات هم ارسال اسپم بسیار زیاد هست و این واقعا دردسر ساز است. البته اطلاع داری که ارسال اسپم یک جرم محسوب میشه و در امارات چون قوانین حقوق مولف و اسپم نسبتا رعایت میشه، معمولا شرکت های معتبر و شناخته شده جرات ارسال اسپم ندارند! در کل، اگر فکر کردی مدیر یک شرکت هر روز به صد تا مشتری زنگ بزنه و تو گوشی فوت کنه و توقع داشته باشه که در کسب و کارش موفق بشه، ارسال اسپم هم همینجور هست. واقعا ایمیل های اسپم برای اکثر مخاطبین، در حد همان فوت کردن در تلفن، بی ارزش هست و معمولا این ایمیل ها نظر مخاطب را جلب نمی کنند که برای فروش بیشتر بتوان از این روش به جایی رسید. ارسال اسپم در دراز مدت حتما به ضرر ارسال کننده خواهد بود و من به هیچ وجه هیچ روشی که اسپم محسوب بشه را توصیه نمی کنم. اسپم فقط در حد ایمیل نیست. شما در فیسبوک هم با ارسال کامنت های نا مناسب، اسپم انجام میدی. با تگ کردن افراد در عکس های نا مربوط، اسپم انجام میدی و خلاصه هیچیک از این روش ها توصیه نمیشه.
راستی پسرت چند ساله است؟ آیا زمانی که به یک مرد بالغ تبدیل شد اگر بخواهد تخصص تو را دنبال کند با انتخاب او موافق خواهی بود؟
مهدی ۱۱ سال دارد که کلاس ششم درس می خواند. من از وضعیت آموزش علوم رایانه در سطح دبستان و بالاتر در ایران خبر ندارم ولی کتاب آموزش ورد و پاورپوینت مدرسه مهدی نشون میده که این ها خیلی خیلی جلوتر از نسل من در حال حرکت هستند و فکر کنم تا آن زمان که به قول تو مهدی یک مرد بالغ بشه، شاید مفاهیم و کلا صنعتی که من در اون فعال هستم، به کلی تغییر کرده باشه. ولی در مجموع، مانع از حرکتش در مسیری که خودش انتخاب کنه نخواهم شد. ولی حتما به او توصیه خواهم کرد که در رشته ای که ترکیبی از Business و Marketing باشه، ادامه تحصیل بده.
از نظر من متخصصان بازاریابی الکترونیک در ایران مشکلات بسیاری دارند که همه این مسائل به محدودیت های بیرونی هم ارتباط ندارد و قسمت مهمی از آن در دست خودشان است. تو چه فکر می کنی؟
من معتقدم این صنعت در ایران خوب شکل نگرفته. دلایل بیرونی و درونی شاید طبقه بندی مناسبی نباشه. اصولا، بازاریابی حالا چه آنلاین و چه آفلاین، مستقیما با مشتری سروکار دارد که خوب موضوع مشتری مداری و نوع نگاه به مشتری در ایران، به نظرم هنوز جای کار داره. به نظرم به دلیل کمبود متخصص در این زمینه، کم رنگ بودن دانش مدیران، محدودیت این فرهنگ و دانش در میان مخاطبین، سوء تفاهم ها و سوء استفاده هایی را باعث می شود که خوب وقتی میدان خالی باشد، شکل گرفتن این هم، امری عادی است. در این فضا، رقابت های نا سالم شکل می گیره که نا خودآگاه و شاید غیر ارادی، متخصصین را هم آلوده می کند.
نکته بسیار مهم دیگه، دانش زبان انگلیسی است که باید بازاریابهای ایرانی حتما به اون توجه کنند. من چون در هر دو محیط بوده ام به راحتی می بینم که مثلا یک متخصص پاکستانی به دلیل اینکه توانایی زبان انگلیسی بهتری داره، در فعالیت های تجاری و علمی، خیلی بیش از یک متخصص ایرانی، پیشرفت می کنه. این یک خلاء هست که باید حتما پر بشه. توصیه می کنم در ارتقاء توانایی زبان انگیسی، کم نذارید.
یادم می آید زمانی که ایران بودی در وب سایت خود نوشته بودی من وب سایت شما را دوست دارم. وقتی یک وب سایت را دوست داشته باشی چه کارهایی برایش می کنی؟
بله این شعار را من از روز اول انتخاب کردم و هنوز هم در صفحه فیسبوک من، این شعار دیده میشه. این جمله، نوعی احساس مسئولیت را در شنونده ایجاد میکنه. یادم هست در آن روزها که این شعار را انتخاب کردم، احساس بسیار عمیقی داشتم که وب سایت های ایرانی بسیار ضعیف هستند و باید به آنها کمک کرد که بهتر شوند. اولین چیزی که به ذهنم رسید این بود که اگر به مردم آگاهی بدم، حتما در شناخت نقاط ضعف وب سایتشان موثر خواهد بود و همین بود که نوشتن مقاله و کتاب را شروع کردم. پس در یک جمله، وقتی من وب سایتی را دوست دارم، برای ارتقاء آن هر کمکی که بتونم، ارائه می کنم. از ویران کردن وب سایت و ساخت مجدد گرفته تا ارائه توصیه ها و نکات کلیدی که در بهبود و ارتقاء وب سایت موثر باشه. نمیشه فرمول خاصی ارائه کرد و بر اساس نیاز هر وب سایت، میشه راه کارهای خاصی ارائه کرد. مثلا در مورد وب سایت خودت، کد مربوط به Google analytics دوبار در صفحات تعریف شده، صفحه ارتباط با ما، مشخصات آدرس فیزیکی نداره، همه کدهای مربوط به Social Bookmarking در صفحات داخلی وب سایت، در جای اشتباه بالای صفحات نمایش داده میشه. کلا غیر ممکن هست من وب سایتی را ببینم و نتونم ازش ایراد بگیرم. البته این شامل وب سایت های خودم هم میشه!
خیلی ها اعتقاد دارند که ظاهر وب سایت در موفقیت کسب و کار و افزایش فروش موثر است. اما گوگل بد سیلقه خلاف این گفته را نشان داده است. واقعاً اینگونه است؟
ببین توماج، من از وقتی آمدم امارات، ساعت به دستم نمی بندم. دلیلش این هست که دیدم اینجا برخی از مردم اونقدر به مد حساس حستند که وقتی میرم جلسه، طرف اول از روی لباس و برند ساعتت، تو را قضاوت می کنه و اگر این ها بهترین نباشند، در کار تاثیر منفی خواهد داشت. حتی یکی از دوستان می گفت که برای شرکت در جلسات، یک ماشین فراری اجاره می کنه و در شروع جلسه، سویچ ماشین را روی میز میزاره!
من دیدم نه، اینجوری نمیشه، دیگه ساعت نبستم. حالا طرف صحبت من به جای اینکه دقت کنه ساعت من چه برندی هست و از روی برند ساعت، من را قضاوت کنه، به حرف ها و راه کارها و توصیه های من متمرکز میشه و گوش میده.
وب سایت شما اگر ساده باشه که این به معنی زیبا نبودن نیست، سادگی همیشه نشانه زیبایی است، اونوقت کسی که وارد وب سایت شما میشه به جای قضاوت کردن شما ازمثلا flash animation موجود در وب سایت، تمرکز میکنه روی محتوای وب سایت شما. من با سادگی وب سایت ها موافق هستم. یک ساختار که پیمایش در اون ساده باشه و راحت بشه به اطلاعات دسترسی پیدا کرد. سرعت خوب در لود شدن، مناسب بودن تصاویر، کلیدهای مناسب برای به اشتراک گذاری، امکان کامنت و تعامل با مخاطب، این ها برای موفقیت یک وب سایت مهم هستند. زیبایی در حین سادگی.
من و تو در فیسبوک نزدیک به ۲۵۰ دوست مشترک داریم. این واقعیت برای من مشخص است که با توجه به آنکه مدتهاست که از فضای تجارت الکترونیک دور شده ام مردم مرا به عنوان یک مشاور بازاریابی و یک استراتژیست در این زمینه می شناسند. اما این ۲۵۰ نفر نشان می دهد که نقطه اشتراکی بین یک کارشناس بازاریابی و یک بازاریابی اینترنتی وجود دارد. نظرت چیست؟ این نقاط اشتراک کدام هستند؟
من هیچ تفاوتی نمی بینم. شما امروز در گوگل جسجتو کن دنبال کلمه Internet Marketing و ببین که در بالاترین نتایج جستجو، وب سایت های بسیار معتبر Marketing لیست خواهند شد. یعنی بازاریابی به عنوان یک علم مطرح است و اینترنت فقط یک ابزار هست. مثلا چرا ما بازاریابی تلویزیونی نداریم؟ یا بازاریابی بیلبوردی؟ به نظر من باید داشته باشیم و به نوعی هم داریم. چون ابزار تلویزیون خیلی متفاوت است از بیلبورد و دو تخصص متفاوت لازم هست برای اجرای هجمه های بازاریابی موثر. ولی هر دو، بازاریابی هستند و تخصص خاص بازاریابی برای هر دو نوع روش، لازم هست. اتفاقا یک متخصص بازاریابی راحت تر و علمی تر می تونه در فضای آنلاین هم، راه کار ارائه بده تا یک متخصص یا مهندس اینترنت بیاد و توصیه های بازاریابی بده. من خودم چند سال هست که این موضوع را درک کرده ام و امروزه اگر مقاله ها و کتاب های من را ببینی، تمرکز من بیشتر روی مسائل بازاریابی هست تا مسایل فنی اینترنتی.
مشکلات بازاریابی اینترنتی در ایران از نظر تو کدام هستند؟
من فکر کنم هر دو کلمه یعنی بازاریابی و اینترنت دارای چالش های جدی هستند. تعریف بازار به نظرم وقتی معنی داره که قوانین و قدرت رقابت برای همه یکسان باشه و شما حالا با روش های علمی و خلاقیت، بتونی سهم بیشتری از بازار را بدست بیاری. اینترنت هم که مشکلات خاص خودش را داره. اینترنت بدون گوگل و جیمیل و بلاگر، به نظرم ناقص هست. نبود قوانین حقوق مولف یا اجرای ناقص آن، کمبود آموزش، وجود برخی قوانین دست و پا گیر در راه اندازی وب سایت و موارد مشابه. پس از دو جنبه با مشکلاتی روبرو هستیم. البته این مشکلات فقط مختص ایران نیست.مثلا شما در امارات اگر یک کلینیک درمانی داشته باشی یا یک بنگاه املاک، برای داشتن یک وب سایت واقعا دچار زحمت و تحمل هزینه خواهی شد. به نظرم این مشکلات در جوامع مختلف، به شکل ها و عمق های مختلف، وجود داره که به هر حال، بخشی از چالش های پیش روی کسانی است که در این صنعت، فعالیت دارند.
این کلمات تو را یاد چه چیزی می اندازد؟
محمود بشاش: کسی که آرزو داره برای مردمش موثرتر باشه
پرشین بلاگ: یک تجربه و سرمایه مردمی، که خوب شروع شد، خوب فعالیت کرد و به بدترین شکل ممکن، مرد.
رضا هاشمی: ای کاش پرشین بلاگ را نمی فروخت.
بلاگفا:زمان بازنگری و ارتقاء آن، خیلی وقت هست که فرا رسیده.
فیلتر: هر فیلتری وقتی زیاد خاک بگیره، کارآیی خودشو از دست میده و باید عوضش کرد.
بازاریابی الکترونیک: دو کلمه که آینده تجارت جهان بر اساس همین دو کلمه مدیریت خواهد شد. حیف است عقب بمانیم.
تویتر:یک شبکه اجتماعی خوب برای ایجاد لینک ورودی به وب سایت
ویدئو مارکتینگ: از همین امروز این روش را دراستراتژی بازاریابیتون اضافه کنید
پادکست: با iTunes ترکیبش کنید و ببینید که چطور معجزه خواهد کرد
ایران: کشوری که از نظر سطح علمی و فنی، قابلیت مدیریت کل منطقه را دارد
اگر قرار باشد روزی به ایران برگردی آیا کار تخصصی خود را دنبال می کنی؟
کار من جوری است که مرز کشورها محدوده کاری من را تعیین نمی کنه. حتما همین کار را ادامه خواهم داد. برای من سفر از دبی به تهران از سفر کیش به تهران ساده تر هست و هر لحظه می تونم حاضر باشم، اگر بدونم حضورم می تونه موثر باشه. برای ارائه سمینار، تعریف پروژه، مشاوره و مواردی که بتونم کاری انجام بدم.
آیا به جوانان ایرانی توصیه می کنی که در فضای وب و اینترنت کارآفرینی هایشان را دنبال کنند؟
حتما این کار را بکنند. جا برای کار و فعالیت و کارآفرینی باز هست. به نظرم فیلتر شدن چند وب سایت، هر چند بی تاثیر نیست ولی نباید مایه دلسردی باشه. خیلی این صنعت گسترده هست و دارای شاخه های مختلفی است که هر کس بنا بر علاقه می تونه در یکی از شاخه ها پیش بره و با شناختی که همه ما از خودمان به عنوانی ایرانی داریم و من مخصوصا چون امکان مقایسه ایرانی ها با سایر ملیت ها را هم دارم، به جرات میگم که انقلاب های عظیمی در این صنعت توسط ایرانی ها قابل شکل گیری هست.
برای بازاریابی الکترونیک در ایران آرزویی داری؟
آرزو دارم متخصصین ایرانی هم بتونن مثل سایر ملیت ها، فضای کاری خودشون را به خارج از مرزهای ایران گسترش دهند. هم باعث ایجاد شغل های جدید خواهد شد و هم باعث ورود سرمایه به داخل کشور. شما ببین، در زمینه بازی های رایانه ای، ما امروز حرف برای گفتن داریم. بازاریابی آنلاین به مراتب می تواند محدوده فعالیت بسیار بزرگ تری از صنعت بازی های رایانه ای داشته باشد و میزان درآمد ارزی و ایجاد اشتغال در این صنعت بسیار بالا تر از صنایع مشابه است.
اگر می خواهید این متخصص کاردان و با اخلاق را در فیسبوک دنبال کنید کافی است که روی این نوشته کلیک کنید. همچنین وب سایت محمود www.mahmoodb.com می باشد.