برای مدیران ایرانی

مقالات و نکات مدیریتی برای ارتقای تولید ملی

برای مدیران ایرانی

مقالات و نکات مدیریتی برای ارتقای تولید ملی

معرفی کتاب - مدیریت برند

معرفی کتاب - مدیریت برند
 
(در دنیای برندسازی، بازاریابی و مدیریت کسانی پیروز هستند که بیشتر از دیگران و بهتر از آنان قاعده ­ها و اصول این مفاهیم را با روش­های تازه­ تر اجرا کردند کسب و کارها در دنیای مدرن از حالت سنتی کاملا خارج گشته و فعالیتی کاملا حرفه­ای که نیاز به دانش­ها و آگاهی­ های بسیار بالایی در تمامی زمینه­ ها است، تبدیل گشته است با توجه به بحث­های بسیار زیادی که در دهه­ های اخیر در زمینه­های مدیریت استراتژیک و استراتژی­های بازاریابی صورت گرفته می­توان به  مقوله­ هایی چون تکنیک ها و تاکتیک های برندسازیی و سبک هاو مدیریت برندسازی نیز بیشتر توجه کرد.

مدیران باید با توجه به عناصر مدیریت استراتژیک برای هر یک از عناصر ترویج به خصوص برندسازی برنامه­ هایی منسجم و سازمان­یافته به اجرا گذارند.

همان­طور که در بازاریابی دخیل بودن بسیاری از مسائل کمی یا کیفی، رسیدن به نتیجه را مشکل می­کند در برندسازی نیز دخیل بودن بسیاری از علوم مانند جامعه ­شناسی، روانشناسی، رفتارشناسی، ادبیات و فلسفه  به خصوص هنر و اثرات برجسته آن به عنوان جزیی از ترکیب عناصر پیشبردی بررسی آن را بسیار دشوار و طنش آمیز کرده است.

در کتاب حاضر سعی شده است سبک ها، تکنیک ها و تاکتیکهای مدیریت برندسازی با گردآوری و ترجمه ادبیات مختلف در این زمینه تهیه شود تا نیاز کلی این بحث را بر طرف نماید. مدیران می توانند با استفاده از این کتاب راهکارهای عملی برندسازی سازمان خود را هدایت، اجرا و ارزیابی کنند...)

نام کتاب :

        مدیریت برند
                 (تکنیک ها ، تاکتیک ها و سبک های کاربردی برند سازی و مهندسی ساختار برند )
تالیف و ترجمه : علی خویه ، فهمیه احمدی
تعداد صفحات : 367
انتشارات :  ایده

دوره جدید- مبانی مدیریت زمان

دوره جدید- مبانی مدیریت زمان
زمان تنها منبع غیر قابل بازیافت است .


هم اکنون ما در دورانی زندگی می‌کنیم که «زمان» ارزشش برابر با «پول» است و به همین دلیل، استفاده‌ی بهینه از زمان به یکی از اصول اساسی در زندگی روزانه‌ی انسان‌ها تبدیل شده است. از همین رو و با توجه به نبود منابع آموزشی رایگان و مناسب برای کاربران فارسی‌زبان، مدتی قبل، تیم درسنامه تصمیم به ایجاد دوره‌ای با این موضوع گرفت که حاصل آن دوره‌ای شده است که از روز پنجشنبه، ۲۰ مهر ماه با نام «مبانی مدیریت زمان» در درسنامه فعال شده است.

در این دوره‌ی آموزشی، شما با مبانی و اصول مدیریت زمان و افزایش بهره‌وری در زندگی روزانه آشنا می‌شوید و خواهید آموخت چگونه از زمان کاری و زندگی خصوصی خود به بهترین نحو استفاده کنید بدون آنکه دچار استرس و اضطراب شوید. با به پایان رساندن این دوره‌ی آموزشی نیز خواهید دانست چگونه یک کار را بدون آنکه وقت خود را تلف کنید، به بهترین شکل پردازش کنید و انجام دهید.

در صورت تمایل برای شرکت در این دوره‌ی آموزشی، تنها کافی است که یک ایمیل خالی به tm@darsnameh.com بزنید. برای اطلاع از عناوین درس‌های این دوره‌ی آموزشی نیز می‌توانید به صفحه‌ی اختصاصی این دوره مراجعه کنید.

گالتون و خرد جمعی

گالتون و خرد جمعی


 


خرد جمعی[۱]

در یک روز پاییزی در سال ١٩٠۶ دانشمند انگلیسی “فرانسیس گالتون” خانه خود را در شهر پلیموت به مقصد بازار مال فروشان در خارج شهر ترک کرد. گالتون ٨۵ ساله آثار کهولت را رفته‌رفته در خود احساس می‌کرد اما هنوز از ذهنی خلاق و کنج‌کاو برخوردار بود، چیزی که در طول عمرش به وی کمک کرده بود به شهرت دست یابد. دلیل شهرت وی یافته‌های او در موردِ وراثت بود که موافقان و مخالفان سرسختی داشت. در آن روز خاص گالتون می‌خواست در مورد احشام مطالعه کند. مقصد گالتون بازار مال فروشان سالیانه‌ای بود در غرب انگلستان، جایی که زارعین احشام خود را از گوسفند و اسب و خوک و غیره برای ارزش‌یابی و قیمت‌گذاری به آنجا می‌آوردند.

حضور دانشمندی مانند گالتون در چنان جمعی غیرعادی می‌نمود. ولی باید توجه داشت که گالتون به دو چیز بسیار علاقه‌مند بود. یکی اندازه‌گیری پارامترهای فیزیکی و ذهنی و دیگری مطالعه در خصوص پرورش نسل. گالتون که در عین حال پسرخاله داروین نیز بود شدیدا اعتقاد داشت که در یک جامعه تنها تعداد اندکی، مشخصه‌های لازم برای هدایت سالم آن جامعه را در خود دارند و از همین رو مطالعه مربوط به مسائل وراثت و نیز پرورش نسل، مورد توجه وی بود. او بخش بزرگی از عمر خود را صرف اثبات این نظریه کرده بود که اکثریت افراد یک جامعه فاقد ظرفیت لازم برای اداره جامعه هستند.

آن روز او در حالی که در میان غرفه‌های نمایش‌گاه مشغول قدم زدن بود به جائی رسید که در آن مسابقه‌ای ترتیب داده شده بود. یک گاو نر فربه انتخاب شده و در معرض دید عموم قرار گرفته بود. هر کس که تمایل شرکت در مسابقه را داشت باید ۶ پنس می‌پرداخت و ورقه‌ای مهر شده را تحویل می‌گرفت. در آن ورقه باید تخمین خود را از وزن گاو نر می‌نوشت. نزدیک‌ترین تخمین به واقعیت برنده مسابقه بود و جوائزی به صاحب آن تعلق می‌گرفت.

٨٠٠ نفر در مسابقه شرکت کردند تا شانس خود را بیازمایند. افراد از همه تیپ و طبقه‌ای آمده بودند. از قصاب گرفته که قاعدتا باید بهترین و نزدیک‌ترین نظر را به واقعیت می‌داد تا کشاورز و مردم عامی بی‌تخصص. گالتون این گروه افراد را در مقاله‌ای که بعدا در مجله علمی “طبیعت” منتشر کرد به کسانی تشبیه کرد که در مسابقات اسب‌دوانی، بدون کم‌ترین دانشی در موردِ اسب‌ها و مسابقه و تنها بر اساس شنیده‌هایی از دوستان، روزنامه‌ها و این طرف و آن طرف بر روی اسب‌ها شرط می‌بستند.

اما یک چیز برای گالتون جالب بود، این که میانگینِ نظر افراد چیست. او می‌خواست ثابت کند چگونه تفکر افراد وقتی نظریات‌شان با هم جمع شده و معدل گرفته می‌شود در صورتی که متخصص نباشند از واقعیت به دور است. او آن مسابقه را به یک تحقیق علمی بدل کرد. پس از این که مسابقه به انتها رسید و جوایز پرداخت شد، ورقه‌هائی را که افراد بر روی آن نظرات خود را در خصوص وزن گاو نر منعکس کرده بودند از مسؤولین مسابقه به عاریت گرفت تا مطالعات آماری خود را بر روی آنان انجام دهد.

مجموعا ٧٨٧ نظر داده شده بود. گالتون به غیر از تهیه یک سری منحنی آماری دست به محاسبه میانگینِ نظرات زد. او می‌خواست دریابد عقل جمعی مردم پلیموت چگونه قضاوت کرده است. بدون شک تصور او این بود که عدد مزبور فرسنگ‌ها از عدد واقعی فاصله خواهد داشت چرا که از دید وی افراد خنگ و عقب مانده در آن جمع اکثریت قاطع را تشکیل می‌دادند.

میانگینِ نظرات جمعیت این بود که گاو نر ١١٩٧ پوند وزن دارد و وزن واقعی گاو که در روز مسابقه وزن کشی شد ١١٩٨ پوند بود. گالتون اشتباه می‌کرد. تخمینِ جمع بسیار به واقعیت نزدیک بود.  این حداقل چیزی بود که گالتون می‌توانست گفته باشد.

در خصوص قضاوت “خرد جمعی” ذکر این مطلب ضروری است که نظر هر فرد دو عنصر را در درون خود دارد اطلاعات صحیح و غلط. اطلاعات صحیح (از آن رو که صحیح‌اند) هم‌جهت‌اند و بر روی یکدیگر انباشته می‌شوند اما خطاها در جهات مختلف و غیرهم‌سو عمل می‌کنند. لذا تمایل به حذف یکدیگر دارند. نتیجه این می‌شود که پس از جمع نظرات آن‌چه که می‌ماند اطلاعات صحیح است.

هوش جمعی

هوش جمعی، بر پایه همان مفهوم خرد جمعی شهرت یافته است. لکن صاحب نظران بین این دو مفهوم نیز تفاوتی قائل هستند و آن عبارت است تفاوت‌های که بین خرد و هوش عنوان می‌شود. به عنوان مثال یکی از مزیتهای خرد بر هوش از این قرار است که «لزوما هر فرد باهوشی، عاقل نیست»[۲].

خرد جمعی و جمع‌سپاری

خرد جمعی در ارتباط با مفهوم جمع‌سپاری، نقش یک عامل پشتیبان را ایفا می‌کند. به تعبیر دیگر، به پشتوانه خرد جمعی و هوش برآمده از جمعیت است که جمع‌سپاری محقق می‌شود و اعتبار بخشی نتایج به دست آمده از فرآیند جمع‌سپاری نیز با تکیه بر خرد جمعی حاصل می‌شود.

اما فرآیند معکوس ارتباط بین این دو مفهوم نیز معنای دیگر دارد و آن عبارت است از اینکه «جمع‌سپاری به مثابه ابزاری است که خرد جمعی (هوش جمعی) را در راستای یک امر مشخص همگرا می‌کند».

—————————————————————————————————————————

پانوشت

[۱] منبع: کتاب خرد جمعی نوشته جیمز سوروس‌کی-چاپ دوم ۲۰۰۵

[۲] اطلاعات تکمیلی مربوط به این قیاس در مطالب بعدی منتشر خواهد شد.

منبع: http://crowdsourcing.ir


خودباوری در دوران بحران

خودباوری در دوران بحران

بزرگ‌ترین خطر تهدیدکننده شرکت‌ها در هنگام بحران نه کمبود نقدینگی، نه کاهش فروش، نه سررسید اسناد و حساب‌های پرداختی و نه عدم وصول مطالبات است، بلکه بزرگ‌ترین تهدید، «مدیران ناآماده برای بحران و هراسان در راس بنگاه‌های اقتصادی» است.
بنابراین بهتر است پیش از هر اقدامی، مدیریت بر خود را بیاموزیم. در ادامه الگویی ساده از مدیریت بر خود در هنگام بحران را تشریح خواهیم کرد
.


1. خونسرد باشید
مدیران به سبب مسوولیت خطیر خود، بیش از هر فرد دیگری در سازمان در معرض خطر استرس و فشارهای عصبی هستند؛ اما استرس باعث می‌شود که کارآیی مدیر در لحظات بحرانی که بیش از هر زمان دیگری نیازمند تفکر و تحلیل است، در عمل و زیر فشار استرس و افکار منفی به شدت کاهش یابد. اتفاق بدتر این است که مدیر این استرس را به سازمان منتقل کند و سازمان را به دستپاچگی و حرکات غیر معقول بکشاند.
برایان تریسی، در کتاب خود به نام «مدیریت بحران» که به بحث مدیریت بحران‌های زندگی افراد می‌پردازد، به دو احساس منفی که در نتیجه بحران پدید می‌آیند، اشاره می‌کند. از نظر وی، این دو احساس «ترس از شکست» و «ترس از طرد شدن» هستند. ترس از شکست هنگامی است که به شدت خطر از دست رفتن پول، مقام و مشتریان بر اثر بحران را احساس می‌کنید و ترس از طرد شدن هنگامی است که می‌اندیشید مورد انتقاد دیگران قرار خواهید گرفت و احساس می‌کنید که توانایی و شایستگی کافی را برای مهار بحران در سازمان خود ندارید یا دست کم دیگران این گونه فکر می‌کنند.
در این هنگام باید به احساسات درونی خود مسلط باشید. دست کم 95 درصد از احساساتتان-مثبت یا منفی- از طریق شیوه‌ای که شما به وسیله آن، مسائلی را که در اطرافتان رخ می‌دهد تفسیر می‌کنید؛ یعنی از طریق نحوه گفت‌وگوی شما با خودتان، تعیین می‌شوند. اگر شما مشکلات پیش‌بینی نشده را به گونه‌ای سازنده تفسیر کنید، همچنان آرام و تحت کنترل خواهید ماند.در واقع بهتر است پیش از واکنش، با پرسیدن سوالاتی از خود و افرادی که در جریان هستند، خود را آرام سازید.
2- به توانایی‌هایتان اطمینان داشته باشید
طبیعی است که شکست تا اندازه زیادی اعتماد و اطمینان فرد به عنوان مدیر را به خود و توانایی‌هایش کاهش می‌دهد. اما نباید فراموش کنید که یک بحران، افزون بر اینکه می‌تواند منشأ شکست برای شما باشد، به عکس می‌تواند سکوی پرتاب و نقطه‌ای برای به اثبات رساندن توانایی‌های شما به خودتان و دیگران باشد.
3- شهامت حرکت رو به جلو را داشته باشید
تعویق اقدام و دست دست کردن، یکی از شایع‌ترین رفتارهای بسیاری از مدیران در هنگام دریافت اولین نشانه‌های بحران در سازمانشان است. در واقع این مدیران به نوعی توان حرکت را از ترس اقدام اشتباه، از دست می‌دهند، بدون اینکه بدانند بزرگ‌ترین اشتباه همین عدم تحرک است.
دلایل مختلفی ممکن است برای فقدان شهامت حرکت در مدیران ایرانی وجود داشته باشد؛ یکی از دلایل عمده عدم قاطعیت مدیران، در هم تنیدگی روابط کاری و شخصی ایشان با مدیران و سایر کارمندان تحت مدیریتشان است. این آفت باعث می‌شود که مدیر به اصطلاح در اثر رودربایستی نتواند تصمیمی را که می‌تواند درست است، اجرا کند.
از دیگر دلایل عدم شهامت حرکت در مدیران ایرانی، فضای غیرشفاف و کمبود اطلاعات محیط کسب‌وکار است. این موضوع مهم را می‌توان با توسل به متخصصان و کارشناسان در دانشگاه‌ها و شرکت‌های مشاور تا حدی برطرف کرد.
دلیل دیگری که شهامت حرکت مدیران ایرانی را کاهش می‌دهد، شیوه شفاهی و غیرمکتوب این مدیران در برنامه‌ریزی است. اگرچه در شرایط عادی، برخی مدیران می‌توانند با تکیه بر ذهن آماده و توانایی‌های شخصی خویش مسائل روزمره کسب‌وکار را مدیریت کنند، اما در بحبوحه مشکلات و بحران، این ذهن درگیر بسیاری مسائل ریز و درشت کاری است؛ ضمن اینکه در درون ضمیر مدیر، جنگی در برابر احساسات، ترس‌ها و تشویش‌ها وجود دارد. در این هنگام مدیران غیرشهودی و با برنامه‌ریزی مدون و مکتوب، موفقیت‌های بزرگ‌تری به دست می‌آورند و ضریب خطای پایین‌تری خواهند داشت.
4. حقایق را بیابید
شفافیت و روشنی، افزون بر اینکه ریشه در اخلاقیات دارد در حل مساله و مشکل در هنگام وقوع بحران، نقش اصلی را ایفا می‌کند. پیش از هر اقدامی در سازمان باید ماهیت مسائل پیش آمده را بشناسید. برای این کار باید بتوانید علت‌ها را از معلول‌ها تشخیص بدهید. اینکه شرکت با کمبود نقدینگی روبه‌رو است، خود معلول مسائلی دیگر است؛ باید بتوانید به کمک ذهن سازمان‌یافته و تفکر سیستمی، علت‌های داخل سازمانی و خارج سازمانی و تاثیر هرکدام بر مساله را شناسایی کنید. یکی از خطاهای رایج اغلب مدیران این است که وقتی دو حادثه در فاصله نزدیک از هم و یکی پس از دیگری اتفاق می‌افتند، ایشان تصور می‌کنند که الزاما حادثه اول دلیل به وقوع پیوستن حادثه دیگر است. در هنگام وقوع بحران، اگر از وجود مشاوران حرفه‌ای کسب و کار بهره نمی‌گیرید، باید خودتان مانند یک کارآگاه حرفه‌ای با ذره‌بین به دنبال حقایق باشید. حقایق با شما روراست هستند.
5. کنترل شرایط را در دست بگیرید
از شما به عنوان مدیر انتظار می‌رود که در مواقع بحران، نقشی بیش از یک مدیر ایفا کنید. به عبارت دیگر، از شما انتظار می‌رود که رهبری سازمان را به عهده بگیرید. به عنوان یک رهبر، وظیفه شما تسلط بر احساساتتان و پس از آن کنترل شرایط در همان راستا است. رهبران ذهن خود را معطوف به آینده (و نه گذشته) می‌کنند و بر اقداماتی که هم‌اکنون می‌توان برای حل مساله انجام داد، متمرکز می‌شوند. آنها تنها به بخش‌هایی می‌پردازند که تحت کنترل‌شان است و تابع تصمیمات و اقدامات بعدی ایشان است. در بسیاری از سازمان های خارجی وقتی شرکت با مساله حادی مواجه می‌شود، ممکن است هیات مدیره مدیرعامل را برکنار کنند و از یک متخصص بحران برای نجات شرکت استفاده کنند. متخصص بحران فورا کنترل کامل سازمان را بر عهده می‌گیرد و کل روند تصمیم‌گیری را در دفترش متمرکز می‌کند. وی کنترل همه مخارج و هزینه‌ها حتی امضای همه چک‌ها را به دست می‌گیرد، به نحوی که دقیقا می‌داند چقدر پول برای چه کاری و از سوی چه کسی هزینه شده است. به عبارت دیگر او هرکاری را که برای حفظ شرکت ضروری ببیند، انجام می‌دهد.
منبع: کتاب چگونگی اداره کسب وکار در بحران اقتصادی
نویسنده: پرویز درگی - انتشارات رسا