برای مدیران ایرانی

مقالات و نکات مدیریتی برای ارتقای تولید ملی

برای مدیران ایرانی

مقالات و نکات مدیریتی برای ارتقای تولید ملی

جستجوی بهتر در اینترنت

جستجوی بهتر در اینترنت


اینترنت مثل یک اقیانوسه ، اقیانوسی که هر کسی می تونه آنچه می خواهد از آن صید کنه ...از اطلاعات علمی و تجاری گرفته تا انواع مطالب سرگرمی . از مطالب کاملا جدی و قابل استناد  گرفته تا مطالبی که عملا فقط برای جذب مخاطب نوشته شده اند و هیچ چیزی پشتشون نیست .
می شه سایتهایی را یافت که بهترین مطالب علمی را عرضه می کنند .
می شه سایتهایی یافت که تصاویر و مطالب غیر اخلاقی را عرضه می کنند .همانطور که می شه مطالب و تصاویر بسیار خوبی و مفیدی هم یافت .

جستجو در اینترنت و یافتن آنچه به دنبالش هستیم یک مهارت است . مهارتی که به عنوان یک مدیر قرن 21 به آن نیاز داریم ...
در دوره ی IT ویژه مدیران به شکل کامل و کاربردی به این مطلب پرداخته می شود و برای شما که ممکن است فرصت حضور در این دوره ی آموزشی را نداشته باشید ، در زیر لیستی از سایتهایی که مطلب خوبی برا افزایش این مهارت دارند آمده است ، امیدوارم بتونه براتون مفید باشه ...



تهدید یا فرصت؟

تهدید یا فرصت؟

داستان تغییرات قمیت ارز و اثرات آن در کسب و کار شرکتها، شرکتهای کوچک یه جور و شرکتهای بزرگ جور دیگر، داستانی است که همه کم و بیش از آن مطلعیم. میدانیم که یکی از نقشهای رهبران سازمانها تغییر تهدید ها به فرصتهاست. راستی از این تهدید چه استفاده ای میتوان کرد؟

ادامه این نوشته حاصل فکر من است، حتما شما هم ایده های بهتری دارید....

وقتی قیمت ارز بالا میرود، یعنی (متاسفانه) ارزش ریال پلئین میآید، یعنی در مقیاس جهانی حق الزحمه های ما به شدت نزول میکند، این خیلی خوب نیست. عواقب منفی هم زیاد میتواند داشته باشد، اما از این تغییر چه استفاده ای میتوان کرد؟

به نظرم بهترین استفاده در بعد صادرات است. باید بتوانیم به سرعت به سمت بازارهای حارجی حرکت کنیم، اکنون اگر ما پروژه ای با 20 میلیون انجام میدادیم، به فرض ثابت نگه داشتن هزینه های داخلی در یک ماه اخیر، قیمت پیشنهادی ما به طرفهای حارجی میتواند به یک سوم تقلیل یابد، اگر محصول خوبی داشته باشیم، میتوانیم قیمت را نصف کنیم، و بقیه را سود اضافه تلقی کنیم، یا مثلا در توسعه بازار و تحقیق بازار سرمایه گذاری کنیم.

میدانم که موانع زیاد است، خیلی هم زیاد است، از مشکلات دریافت پول،‌مذاکره، جلب اعتماد طرف مقابل و ... اما دوستان عزیز اوضاع اقتصاد خارجی هم آن قدر بد است که از 10-20 درصد تخفیف هم به شدت استقبال میشود، چه رسد به 200-300 درصد کاهش هزینه!

توصیه من این است که دلیل این تغییر را هم عیان بگوئید که شک نکنند که کاهش قیمت معادل کاهش کیفیت است. در هر زمینه ای این کار را میتوان کرد، اما به نظرم دردسر صدور خدمات به مراتب کمتر از صدور کالاست. صدور خدمات خیلی راحت است، مسائلی مثل حمل و نقل و بیمه و ... هم نیاز ندارد، یک بازار گردی میخواهد و یک عزم جدی تا مرحمی شود بر زخمهای نوسانات اخیر.

در این راه، شما به یک D احتیاج دارید که خیلی شما را از موانع نترساند و پیش برود، اما کنترلش را داشته باشید که ریسکها را هم ببیند.

من فکر میکنم ایرانیان میتوانند از این تهدید جدی، وضعیت نابسامان شرکتها را تحت تاثیر مثبت قرار دهند.

خوشحال میشوم نظراتتان را بفرمائید، شاید با همفکری بتوانیم حرکتهای مثمرتری داشته باشیم، به خصوص در صنعت نرم افزار، دوستانیکه خارج هستند، میتوانند نقش بزرگی ایفا کنند، کمی اعتماد، کمی همکاری، کمی کار تیمی، میتواند چشم انداز جدیدی را باز کند.

حتما راههای دیگری هم هست،‌اما من به طور کلی خوش بین هستم.

سربلند باشید

نویسنده » وفا کمالیان نقل از وبلاگ خوب : http://thomasint.blogfa.com

http://modiriran.ir/images/modiriran-150-dar-50.jpg

شوک فرهنگ ( فرهنگی ): ماهی بیرون از آب

شوک فرهنگ ( فرهنگی ): ماهی بیرون از آب
نویسنده: دانکن میسون
 
مقدّمه
1 – " کالورو اوبرگ " یکی از نخستین نویسندگانی بود که پنج مرحله ی متفاوت از شوک فرهنگی را شناسایی کرد. او دریافت که همه ی انسان ها پس از سفر به یک کشور متفاوت، یا زندگی در آنجا و برخورد با فرهنگ حاکم در آن کشور، احساس مشابه و یکسانی را تجربه می کنند. او همچنین دریافت که شوک فرهنگی، تقریبا" مانند یک بیماری ست: دارای علّت، نشانه ها و درمان است.
 
متن
2 – وقتی کسی به کشوری دیگر سفر می کند، مانند " ماهی بیرون آب " است. همانند ماهی، او تمام عمر، در فرهنگ خودش شنا کرده و در آن غوطه خورده است. ماهی نمی داند آب چیست. ما نیز غالبا" به فرهنگی که در آن بزرگ می شویم چندان نمی اندیشیم. فرهنگ ما به شکل گیری هویّت ما کمک می کند. در فرهنگ های مختلف، بسیاری از نشانه های ارتباطات بین فردی ( زبان بدن، واژگان، حالات چهره، تن صدا، اصطلاحات، زبان کوچه و خیابان ) متفاوت ند. یکی از دلایلی که پس از ورود به یک فرهنگ جدید، احساسی همانند ماهی بیرون آب داریم آن ست که همه ی نشانه های مورد استفاده در آن فرهنگ جدید را نمی شناسیم.
3 – روان شناسان به ما می گویند پنج مرحله ی متفاوت از شوک فرهنگی وجود دارد. مهّم است درک کنیم که شوک فرهنگی، برای همه ی کسانی که به خارج سفر می کنند روی می دهد، لیکن واکنش برخی افراد، بسیار قوی تر از دیگران است.
4 – در چند روز نخست اقامت در کشور جدید، همه چیز معمولا" به خوبی پیش می رود. تازه وارد، از بودن در مکان جدید، دچار هیجان می شود، چون با مناظر و صداهای جدید، و نیز طعم ها و مزّه های جدید روبرو می شود. او ممکن است مشکلاتی هم داشته باشد، ولی معمولا" آن ها را به عنوان بخشی از تازگی ها می پذیرد. شاید در هتل یا کنار خانواده های پذیرای مسافران خارجی - که هیجان زیادی برای ملاقات با غریبه ها دارند - اقامت کند. تازه وارد، ممکن است بپندارد که " فرش قرمز " برایش پهن شده و به رستوران، سینما و تورهای گردشگری برده شود. شاید که آشنایان جدید بخواهند تازه وارد را به جاهای زیادی ببرند و با او " پز " بدهند. این نخستین مرحله از شوک فرهنگی، " ماه عسل " نامیده می شود.
5 – در کمال تاءسّف، مرحله ی " ماه عسل " به زودی به پایان می رسد و تازه وارد، به ناچار با مشکلات حمل و نقل ( اتوبوس هایی که به موقع نمی آیند )، مشکلات خرید ( نمی تواند غذاهای مورد علاقه اش را بخرد )، یا مشکلات ارتباطی ( عدم درک معنی برخی جملات ) سر و کار پیدا می کند. به تدریج ممکن است چنین به نظر برسد که مردم، دیگر اهّمیّتی به مشکلات وی نمی دهند. آن ها ممکن است کمک کنند، ولی به نظر نمی رسد که دغدغه های مهّم او را بفهمند. حتّی ممکن است تازه وارد، به تدریج فکر کند که مردم کشور میزبان، خارجیان را دوست ندارند.
  
6 – این وضعیّت، ممکن است به مرحله ی دوّم شوک فرهنگی، یعنی مرحله ی " پس زدن " بیانجامد. تازه وارد، ممکن است به تدریج پرخاشگر شود و زبان به شکایت از کشور یا فرهنگ میزبان بگشاید. مهّم است درک کنیم که این احساسات، واقعی بوده و می توانند جدّی شوند. این مرحله، نوعی بحران در " بیماری " شوک فرهنگی است. دلیل نامگذاری آن به مرحله ی " پس زدن " آن ست که در این نقطه، تازه وارد، شروع به پس زدن کشور میزبان می کند، مدام شکایت می کند و تنها به چیزهای بد و ناخوشایند توجّه می کند. در این مرحله، تازه وارد، یا قوی تر می شود و می ماند، یا ضعیف تر می شود و به وطن باز می گردد ( بازگشت جسمی یا صرفا" ذهنی ).
7 – چنانچه مرحله ی دوّم، با موفقیّت پشت سر گذاشته نشود، تازه وارد، احتمالا" به مرحله ی سوّم، یعنی مرحله ی " عقب گرد " وارد می شود. در این مرحله از شوک فرهنگی، تازه وارد، بیشتر وقت خود را صرف صحبت به زبان مادری، تماشای فیلم های مربوط به سرزمین مادری، و خوردن غذاهای وطنی می کند. ممکن است اطراف محوّطه ی دانشگاه یا شهر گردش کند، و البتّه این کار را با گروهی از دانشجویان همزبان خویش انجام دهد. ممکن است بیشتر وقت ش را صرف گله و شکایت از کشور یا فرهنگ میزبان کند.
8 – همچنین در این مرحله، ممکن است تنها چیزهای خوب از کشورش را به یاد آورد. کشورش ناگهان به گونه ای شگفت انگیز، زیبا و رویایی به نظر برسد، تمامی مشکلاتی که در آنجا داشته، فراموش شوند و حتّی از خود بپرسد چرا کشورش را ترک کرده است؟ ( ترک وطن، برای یادگیری زبان! ). اکنون ممکن است کشورش را به صورت مکانی شگفت انگیز به یاد آورد که در آن هیچ رویداد ناخوشایندی برای او رخ نداده. البتّه این مساءله واقعیّت ندارد، بلکه توهّمی ناشی از " بیماری " شوک فرهنگی ست. 
9 – چنانچه تازه وارد بتواند مرحله ی سوّم را با موفقیّت پشت سر بگذارد ( یا اصلا" با آن روبرو نشود )، به مرحله ی چهارم شوک فرهنگی وارد خواهد شد که موسوم به مرحله ی " بهبود " یا مرحله ی " سرانجام راحتی و خوشی " ست.در این مرحله، فرد، با زبان بیگانه آشناتر شده و انس بیشتری با آداب و رسوم کشور میزبان پیدا می کند. اکنون او می تواند این طرف و آن طرف برود، بدون این که احساس اضطراب و ناراحتی داشته باشد. البتّه هنوز مشکلاتی با برخی نشانه های اجتماعی دارد و ممکن است هنوز هم صحبت های مردم ( به خصوص اصطلاحات ) را به خوبی درک نکند. با این حال، حدود نود درصد، با فرهنگ جدید، سازگار شده و به تدریج درک می کند که هیچ کشوری خیلی بهتر از کشور دیگر نیست. این که تنها سبک های زندگی، متفاوت ند و راه های گوناگونی برای کنار آمدن با مشکلات زندگی وجود دارد.
10 – با این سازگاری کامل، تازه وارد، غذاها، نوشیدنی ها، آداب و رسوم کشور میزبان را می پذیرد و ممکن است حتّی برخی خصوصیّات کشور میزبان را به موارد مشابه در کشورش ترجیح دهد. او اکنون دریافته است که راه های گوناگونی برای زندگی کردن وجود دارد و هیچ راهی، به واقع، بهتر از دیگری نیست، بلکه تنها متفاوت است. سرانجام، او در مکان جدید، به آسایش و آرامش می رسد.
  
11 – مهّم است به خاطر داشته باشید که همه ی آدم ها، همه ی مراحل شوک فرهنگی را تجربه نمی کنند. همچنین مهّم است بدانید که افراد می توانند همه ی آن ها را در زمان های متفاوت تجربه کنند. ممکن است مرحله ی " عقب گرد " را پیش از مرحله ی " پس زدن " تجربه کنند و امثال آن. حتّی ممکن است مرحله ی " عقب گرد " را روز دوشنبه، مرحله ی " بهبود " را روز سه شنبه، مرحله ی " ماه عسل " را روز چهارشنبه، و مرحله ی " پس زدن " را روز پنج شنبه تجربه کنند. و خدا می داند که روز جمعه چه خواهد شد! 
12 – با گذشت مدّت زمان طولانی، ممکن است تازه وارد، به کشورش باز گردد و حدس بزنید چه خواهد شد؟ ممکن است به مرحله ی پنجم از شوک فرهنگی وارد شود: " شوک فرهنگی معکوس " یا " شوک فرهنگی بازگشت ". این مرحله، پس از بازگشت به وطن روی می دهد. فرد، برای مدّتی طولانی، دور از وطن بوده و با آداب و رسوم و سبک زندگی جدید انس گرفته و ممکن است دریابد که دیگر در کشورش راحت نیست. در مدّتی که در وطن نبوده ، ممکن است خیلی چیزها تغییر کرده باشد و اکنون او غافلگیر شده است. شاید کمی طول بکشد تا با نشانه ها و نمادهای موجود در سرزمین مادری اش انس بگیرد.
 
نتیجه گیری
13 -  " شوک فرهنگی معکوس " می تواند بسیار دشوار باشد. خطر بیماری ( دلتنگی، دلمردگی، افسردگی ) یا بروز مشکلات عاطفی در بسیاری از مراحل شوک فرهنگی وجود دارد. به یاد داشته باشید در تمام مدّتی که در دیگر کشورها به سر می برید، با خود مهربان باشید ( به خودتان سخت نگیرید ) و وقتی به کشورتان برگشتید، به خودتان زمان بدهید تا با اوضاع سازگار شوید. بهترین دوست خود باشید. اگر این کارها را انجام دهید، انسان نیرومندتری خواهید شد. اگر این کارها را انجام دهید، به شما تبریک می گوییم، چون در چنین شرایطی " شهروند جهان " خواهید شد.   

جملاتی زیبا در باره تجارت

جملاتی زیبا در باره تجارت

در آمد : هیچگاه روی یک در آمد تکیه نکنید ، روی منبع دوم درآمد سرمایه گذاری کنید.

خرج : اگر چیزی را بخرید که نیاز ندارید ، بزودی چیزهایی را بفروشید که به آنها نیاز دارد

پس انداز : آنچه بعد از خرج کردن می ماند را پس انداز نکنید ، آنچه را که بعد از پس انداز کردن می ماند خرج کنید

ریسک : هر گز عمق یک رود خانه را با هر دو پا آزمایش نکنید

سرمایه گذاری : همه تخم مرغ ها را در یک سبد قرار ندهید

انتظارات : صداقت هدیه بسیار ارزشمندی است ، آن را از انسانهای کم ارزش انتظار نداشته باشید

دیروز فردى که مانع پیشرفت شما در این اداره بود درگذشت!

یکروز وقتى کارمندان به اداره رسیدند، اطلاعیه بزرگى را در تابلوى اعلانات
دیدند که روى آن نوشته شده بود:

 «دیروز فردى که مانع پیشرفت شما در این اداره بود درگذشت. شما را به شرکت در
مراسم تشییع جنازه که ساعت ١٠ در سالن اجتماعات برگزار مى‌شود دعوت مى‌کنیم.»

در ابتدا، همه از دریافت خبر مرگ یکى از همکارانشان ناراحت مى‌شدند امّا پس
ازمدتى، کنجکاو مى‌شدند که بدانند کسى که مانع پیشرفت آن‌ها در اداره مى‌شده که
بوده است.این کنجکاوى، تقریباً تمام کارمندان را ساعت١٠ به سالن اجتماعات کشاند
.

رفته رفته که جمعیت زیاد مى‌شد هیجان هم بالا مى‌رفت. همه پیش خود فکر
مى‌کردند: «این فرد چه کسى بود که مانع پیشرفت ما در اداره بود؟ به هر حال خوب
شد که مرد!»


کارمندان در صفى قرار گرفتند و یکى یکى نزدیک تابوت مى‌رفتند و وقتى به درون
تابوت نگاه مى‌کردند ناگهان خشکشان مى‌زد و زبانشان بند مى‌آمد.آینه‌اى درون
تابوت قرار داده شده بود و هر کس به درون تابوت نگاه مى‌کرد، تصویر خود
رامى‌دید. نوشته‌اى نیز بدین مضمون در کنار آینه بود:

«تنها یک نفر وجود دارد که مى‌تواند مانع رشد شما شود و او هم کسى نیست جز خود
شما. شما تنها کسى هستید که مى‌توانید زندگى‌تان را متحوّل کنید. شما تنها کسى هستید که
مى‌توانید بر روى شادى‌ها، تصورات و موفقیت‌هایتان اثر گذار باشید. شما تنها
کسى هستید که مى‌توانید به خودتان کمک کنید.

زندگى شما وقتى که رئیستان، دوستانتان، والدین‌تان، شریک زندگى‌تان یا محل
کارتان تغییر مى‌کند، دستخوش تغییر نمى‌شود. زندگى شما تنها فقط وقتى تغییر مى‌کند که شما
تغییر کنید، باورهاى محدود کننده خود را کنار بگذارید و باور کنید که شما تنها کسى هستید که
مسئول زندگى خودتان مى‌باشید