کارآفرینان ایرانی
http://karafarini.kashanu.ac.ir/index.php?option=com_content&task=blogcategory&id=30&Itemid=56
استاد حاج محمد کریم فضلی |
![]() استاد حاج محمد کریم فضلی، بنیانگذار گروه صنعتی گلرنگ و کارآفرین برتر کشور، متولد هفتم اردیبهشت ماه 1311 هجری شمسی در شهر تویسرکان (استان همدان) هستند و نخستین فعالیت اقتصادی خود را در حین تحصیل، نزد پدرشان که از بازرگانان خوشنام و اهل فضل منطقه محسوب می شدند، آغاز نموده اند. سپس در سن حدود 20 سالگی ازدواج کرده
و با پذیرفتن مسئولیت تشکیل خانواده، برای جستجوی شرایط مطلوب تر و شناخت
بیشتر از وضعیت شهرهای مختلف همجوار، به دیگر شهرستان های استان همدان سفر
می کنند و در شرایط کاری مختلف تجربه های موثری بدست می آورند. در این
راستا ایشان راهی تهران می شوند. در ابتدای سکونت در تهران، مشکلات از هر
سو ایشان را احاطه می کند، اما استاد با عزم جزم، مشکلات و موانع اصلی را
ظرف سه سال برطرف می سازند. استاد به فکر می افتند که تمامی سعی و تلاششان را صرف کنند تا یک کار تولیدی و صنعتی بزرگ را پایه ریزی نمایند. پدر ایشان در دوره ای به کار صابون سازی اشتغال داشته و استاد نیز از همین بابت در نوجوانی تا حدودی با تولید مواد شوینده آشنا می شوند، بنابراین برای آغاز فعالیت تولیدی، به همین زمینه یعنی صنعت شوینده گرایش پیدا می کنند. ایشان پس از جستجوهای بسیار با افراد و شرکت هایی مرتبط می شوند که در این حوزه فعالیت دارند. سپس خود کارگاه کوچکی دایر می کنند و در مرحله اول به ساخت مایع ظرفشویی می پردازند که این امر به شکل گسترده تر و منسجم تر در اوائل دهه 40 صورت می پذیرد. مدتی بعد محصول سفید کننده را هم اضافه می کنند و همین طور به ترتیب: پودر لباسشویی به نام " گلرنگ سوپر" ، جرم گیر، شیشه شوی و همچنین نرم کننده البسه را نیز در سنوات بعد تولید می نمایند و مرتباً کار را توسعه می دهند. این روند ادامه دارد تا اوائل دهه 50 که شرکت پاکشو را تأسیس می نمایند و همچنان با تلاش بسیار به توسعه فعالیت های تولیدی ادامه می دهند. بعد از انقلاب در دوران دفاع مقدس و در سخت ترین شرایط، استاد فضلی علاوه بر تولید، کار صادرات را نیز پی گرفتند. در آن زمان به دلیل شرایط ویژه دفاع مقدس، تعدیل نیرو برای اکثر شرکت ها امری اجتناب ناپذیر بود. ایشان جهت تأمین منابع انرژی شرکت، تداوم تولید و اشتغال پایدار کارکنان و خصوصاً جلوگیری از تعدیل نیرو، دست به کار صادرات زدند و توانستند ارز مورد نیاز را جهت تولید تأمین کنند و به این ترتیب هم از تعدیل نیروها جلوگیری کردند و هم به فعالیت های کارآفرینانه و اشتغال زایی مولد خود ادامه دادند. در نهایت این کوشایی به گسترش و توسعه شرکت پاکشو و سپس به تأسیس " گروه صنعتی گلرنگ " منجر می شود که که استاد فضلی ریاست هیأت مدیره این گروه صنعتی را به عهده دارند. در این دوره انواع شامپوها، مایع دستشویی، خمیر دندان، دستمال کاغذی و به عبارتی تقریباً بیشتر محصولات بهداشتی و شوینده با برندهای مختلفی چون گلرنگ، اوه، سافتلن و ... در سطح گسترده و با کیفیت مطلوب به بازار کشور عرضه می شود تا امروز که " گروه صنعتی گلرنگ " یکی از مهمترین گروه (هلدینگ) های تولیدی کشور است. این گروه که شرکت های مختلفی چون: پاکشو، گلرنگ پخش، گلپخش اول، پدیده شیمی نیلی و ... را شامل می شود به عنوان یکی از پویاترین گروه های اقتصادی برآمده از بخش خصوصی و بالیده از همت مردمی می باشد. استاد حاج محمد کریم فضلی و مجموعه ای که ایشان بنا نهادند، به دلیل یک عمر فعالیت کارآفرینانه جوایز و تقدیرنامه های بسیاری کسب کرده اند. از جمله در سال 1384 لوح برترین کارآفرین و کارفرمای نمونه کشور و در سال 1386 تندیس طلایی چهارمین جشنواره بین المللی اقتصاد سبز را دریافت نمودند؛ همچنین برای دومین بار طی سال های 83 و 86 موفق به دریافت گواهینامه رعایت حقوق مصرف کنندگان گردیدند. انتخاب به عنوان کارآفرین نمونه از طرف وزارت صنایع، دریافت نشان طلایی تحقیق و توسعه از سوی وزیر صنایع و معادن، دریافت لوح تقدیر صادر کننده نمونه کشور و در عرصه مسئولیت های اجتماعی انعقاد تفاهم نامه حمایت گلرنگ از یونیسف به نفع کودکان ایرانی نیز از دیگر افتخارات ایشان به شمار می رود همچنین در سومین جشنواره قهرمانان صنعت که در تاریخ هفتم آذر ماه 1386 برگزار گردید از مقام استاد حاج محمد کریم فضلی، بنیانگذار گروه صنعتی گلرنگ تجلیل ویژه ای به عمل آمد. |
زهرا معمر |
![]() |
![]() |
![]() آموزش مکانیک به بانوان کار آفرینان را در میدان مشکلات تنها نگذارند ! اولین زن مکانیک در ایران از وعده های مسئولان مبنی بر کمک به کارآفرینان انتقاد کرد و گفت: مسئولان، کارآفرینان را در میدان مشکلات تنها نگذارند . خانم " زهرا معمر" که اخیرا عاملیت مجاز سایپا در منطقه گلشهر کرج را دریافت کرده و ضمن انجام تعمیرات خودروهای سبک، بانوان را آموزش می دهد، به خبرنگار ایلنا، گفت: بیم آن دارم که با وجود تمامی مشکلاتی که تحمل کردم از وعده های مسئولان ناامید شوم و بساط کارآفرینی را جمع کنم؟ بخش هایی از گفتگوی خبرنگار گروه کارگری
ایلنا با این جوان سخت کوش و کارآفرین و مادرش که سالیان سال است بعنوان
راننده اتوبوسهای برون شهری، سرپرستی خانواده اش را بعهده دارد در ذیل می
خوانیم : ایلنا:خانم معمر! چگونه شد که به مکانیکی روی آوردید؟ ****سال 79 یا 80 بود که کارم را شروع کردم؛ اصلا هم مهم نبود که دیگران در مورد من چه فکری می کنند علاقه داشتم و باید مشکلات را تحمل می کردم! ابتدا در یک تعمیرگاه نزدیک منزل مشغول به کار شدم؛ استاد کارم حسابی اذیت می کرد تا شاید از این کار منصرف شوم کار به جایی کشید که مجبورم می کرد که قطعات سنگین خودرو را جابه جا کنم اما کم نیاوردم و تسلیم نشدم پس از 2 ماه آهسته آهسته شروع کردم به جمع آوری اطلاعات و سه یا چهارماه بعد حقوق بگیر همین استاد مکانیکی شدم . ایلنا: و بعد .... ****در نمایندگی مجاز تعمیر خودرو مشغول به کار شدم؛ همچون یک مرد! کار می کردم و تجربه کسب می کردم البته به 10 تا 20 مرکز مجاز در کرج مراجعه کردم تا سرانجام در یکی از این مراکز قبول کردند که کار کنم؛ به مرکز فنی و حرفه ای کرج مراجعه و تقاضا کردم که در امتحان مربوطه شرکت نمایم، نپذیرفتند سپس به تهران رفتم و آنجا هم موفق به چنین کاری نشدم و بعد عازم ساری شدم مدتی آنجا بودم؛ از پیگیری ها خسته نمی شدم و اطمینان داشتم که اگر تلاش کنم نتیجه خواهم گرفت . ایلنا: مسئولان و مدیران مربوطه چه می گفتند؟ ****یا نمی پذیرفتند و یا وعده می دادند تا اینکه سر انجام با همکاری یکی از مسئولان در تهران با یکی از مدیران فنی و حرفه ای تهران صحبت کردم و در سال 83، برای شرکت در امتحان و اخذ مدرک اقدام کردم؛ شش ماه طول کشید تا اجازه دادند که در امتحان مربوطه شرکت نمایم .در آزمون تعمیر اتومبیل های سواری درجه 2 شرکت کردم و اتفاقا بسیار سخت هم امتحان گرفتند از آقایان در مورد قطعات مختلف خودرو می پرسیدند و از من خواستند که گیربکس کامل را جمع کنم و زمانی که علت را پرسیدم گفتند: چون شما استثنا هستید و یک خانم که می خواهید مدرک تعمیر خودرو بگیرید می خواهیم آزمون سخت تری را بگیریم تا فردا زیر سوال نرویم ! مدرک تعمیر اتومبیل های سواری درجه دوم را با نمره 79 (از 100) دریافت کردم و به یکی از نمایندگی های مجاز سایپا معرفی شدم دوره های مختلف تمیرات را دیدم و در تعمیرگاه مرکزی 2 سایپا یکسال سرپرست سالن تعمیرات بودم؛ در آنجا 30 تن از آقایان زیر دست من کار می کردند، سال 84 بود که تصمیم گرفتم روی پای خود بایستم و مستقل شوم و تا فروردین 85 در همان مرکز بودم . ایلنا: چه اهدافی را دنبال می کردی؟ ****استقلال کاری، کارآفرینی و آموزش خانم های علاقمند در سطح ابتدایی، متوسط و پیشرفته ؛می خواستم جایی داشته باشم تا ضمن تعمیر خودرو، خانم ها را آموزش دهم اینجا را (عاملیت مجاز سایپا در گلشهر کرج) افتتاح کرد تا عنوان اولین زن مکانیک در ایران را از آن خود کنم همان گونه که مادرم اولین زنی است که راننده اتوبوس بین شهری است و سالیان سال روی پای خود ایستاده تا در نبود همسرش، خانواده را سرپرستی کند و امروز افتخار می کنیم که مادرمان شیرزنی است که خواست خود باشد و دست نیاز به دیگران دراز نکند . ایلنا: رفتار دیگران با شما چگونه است؟ ****شاید برای دیگران عجیب باشد که یک زن مکانیک باشد و تعمیر گاهی را نیز ایجاد کرده اما برای من مهم آن است که روی پای خود باشم و اشتغال چند نفری را هم فراهم سازم و اکنون زمینه اشتغال 3 نفر را فراهم کرده ام و بزودی کار آموزش چند خانم علاقمند را شروع می کنم . ایلنا: آیا مشتری هم داری؟ ****خدا را شکر! روزی 10 تا 15 هزار تومان درآمد دارم البته تجهیزاتم کاملا ابتدایی است و به قول معروف چکشی کار می کنم اما با همین تجهیزات و وسایل ابتدایی کم کم مشتریان می آیند و اطمینان می کنند البته برخی از افراد و حتی همکارانم سعی می کنند هر از چندگاهی حال گیری کنند و کارم را خراب کنند اما خدا بزرگ است و امیدوارم که آنان نیز موقعیت من را درک کنند من خبره کارم هستم و به این راحتی ها کوتاه نخواهم آمد. این جا لازم است که از الطاف برخی مسئولان دستگاههای کرج تشکر کنم که به من اعتماد کرده و تعمیرات خودرو را به این عاملیت می سپارند . ایلنا: از کمبود تجهیزات و وسایل مکانیکی گفتید، آیا مسئولان همکاری کرده اند؟ ****متاسفانه نه آن گونه که باید! همه شعار حمایت از کارآفرینان را می دهند و درب باغ سبز را به روی فرد می گشایند اما در عمل تنهایش می گذارند و صرفا وعده می شنوی و بس! سه ماه است که به همه جا و همه مسئولان مراجعه می کنم و تقاضای 20 میلیون تومان وام را داده ام تا تا تجهیزات پیشرفته برای تعمیر خودرو تهیه کنم اما دریغ از کمک مسئولان!تا دلتان بخواهد هورا و آفرین و مرحبا شنیده ام، اما آنچه ندیده ام حمایت است و مساعدت ! یکی می گفت که جناب آقای احمدی نژاد به همسر یکی از کارمندانش 10 میلیون تومان پاداش داده، حالا چرا؟ نمیدانم اما من مدتهاست که با دفتر ایشان مکاتبه می کنم و تقاضای مساعدت مالی دارم و اگر شما کمکی دیدید، من هم دیده ام ! ایلنا: شنیده ام که شما مترجم زبان انگلیسی هستید؟ ****بله ! اتفاقا یکی از دلایل پیشرفت سریع من این است که منابع خارجی مطالعه می کنم و در جریان آخرین پیشرفتهای علم تعمیرات خودرو هستم آخر می خواهم همه چیز را علمی ببینم و با آخرین روشهای روز دنیا کار کنم، اما ای کاش مسئولان هم کمک می کردند تا .... ایلنا:و اگر مسئولان کمک نکنند و همچنان وعده دهند؟ ****امیدوارم که از کاری که کرده ام پشیمان نشوم و امیدوارم که آنانی که می گفتند 40 درصد کار را انجام بده و 60 درصد باقی مانده با ما امروز به خود بیایند و من را بعنوان یک زن در میدان مشکلات رهایم نکنند، آخر می خواهم کار کنم و کار آفرینی نمایم و امید که دلسردم نکنند و آن روزی فرا نرسد که بساط مکانیکی را جمع کنم و از همه چیز مایوس شوم . و گپی با خانم سلطان بلاغی، مادری فداکارو ... خانم سلطان بلاغی مادر خانم زهرا معمر، سالیان سال است که بار سنگین زندگی را بردوش می کشد، این زن فداکار در پی بیماری همسرش، شغل رانندگی را برگزید تا عنوان تنها زن راننده اتوبوس های بیابانی در ایران را از آن خود کند، همان گونه که دخترش زهرا با سختکوشی مثال زدنی، عنوان اولین مکانیک زن ایران را کسب کرد . این مادر فداکار می گوید: نزدیک به 20 سال است که رانندگی می کنم و چرخه زندگی را می گردانم او می گوید: 60 سال سن دارم و همچنان با اتوبوس دیگران کار می کنم در حالیکه آرزویم این است که وسیله ای از خود داشته باشم و انتظارم این است که مسئولان مساعدت نمایند وامی در اختیارم گذاشته شود تا بعنوان پیش قسط خرید اتوبوس پرداخت نمایم تا شاید یک روزی وسیله از خودم باشد و برای خودم کار کنم . او از پایمردی و استقامت بالای دخترش زهرا سخن می گوید و اضافه می کند: انتظار دارم که مسئولان به جای وعده دادن، دخترم را یاری کنند تا آرزوهایش محقق شود . |
|
|
مینا مولایی: سفره مهمانخانه امروز ما خارج از فضای همیشگی یک خانه پهن شده است؛ جایی که یک مادر و دختر میزبانی را بهعهده دارند، یک تعمیرگاه، درست شبیه تعمیرگاههایی که تا به حال بارها مشتریاش بودهاید، با همان ابزارآلات همیشگی، البته کمی مرتبتر! دخترخانه ایستاده داخل چاله سرویس همین تعمیرگاه، با لباسی یک دست سرمهای و دستهایی سیاه و روغنی. موتور پراید درست بالای سرش است و آچار بوکس بین دستهایش. چشمهایمان به دیدن نامتعارفها عادت ندارند؛ زنها همیشه برای ما یا
مادر بوده اند، خانهدار نشسته بر کنج خانهها، یا معلم و پزشک و پرستار.
شاید به همین دلیل ما هم مثل خیلیها با دیدن زنی در لباس تعمیرکار، از
تعجب مات میمانیم! گفتیم که به دیدن غیرمتعارفها عادت نداریم. خانم معمر قبل از اینکه سراغ مکانیکی بیایی، چهقدر با مسایل فنی ماشین آشنا بودی؟
مادر، مسافر اتوبوس تقدیر
|
ندا مفاخری
تمام موجودات با تغییر شرایط زندگی شون به تدریج تکامل پیدا می کنند .از هر گونه ، آن دسته ای بجا می ماند که تطبیق مناسبتری با شرایط پیدا می کنند . دایناسورها با وجود تمام عظمتشان چون با شرایط تغییر نکردند منقرض شدند و موشها با وجود تمام کوچکی شان چون تغییر کرده اند هنوز حیات خوبی را نسل به نسل تجربه می کنند . موش ها حتی نسبت به سمومی که انسان ها برای کشتن آنها استفاده می کنند در نسل های مختلف مقاوم می شوند و انسان ها را وادار می کنند ،سم ها و راههای جدیدی برای مقابله با آنها پیدا کنند ..