چگونه در شبکههای اجتماعی نقد کنیم؟
هنر مخالفت
طبق طبقهبندی نویسنده، پایین هرم یعنی بیشترین و رایجترین نوع مخالفت، دشنام دادن و وصله زدن و نام گذاشتن است. بعد از آن، به زیر سوال کشیدن نویسنده است و اینکه حق نداشته یا حوزهاش نبوده که این را بگوید، بدون اینکه به منطق یا حرفش اشاره شود. بعد از آن انتقاد از لحن گفتار است باز بدون اینکه به ابعاد و منطق مخالفت پرداخته شود. مرحله بالاتر از آن، تناقض است که مسالهیی در تناقض با مطلب طرح شده میآید اما باز استدلالی ندارد. مرحله بالاتر، طرح کردن مساله مقابل با طرح و دلیل است که از اینجا جدی و مشخص میشود.
بعد ایرادها و اشکالها را در مرحله بعد پیدا میکند و چرایی آن را میگوید و در مرحله بالای هرم، میتوان به منطق یا نتیجهگیری یا استدلال مطرحشده ایراد گرفت و آن را رد کرد. شناخت این هرم از این نظر مهم است که اگر در محیط اجتماعی - اینترنتی بحث کنید، با طبقههای پایین هرم روبهرو میشوید در نتیجه آمادگی آن را داشته باشید. اما اگر قرار است مخالفت کنید، هر قدر به سه مرحله بالای هرم نزدیک شوید و بر اساس آن عمل کنید، گفتوگویی سالمتر، نتیجهدارتر و بهتر خواهید داشت.
چگونه مخالفت کنیم؟
تا دو دهه پیش نویسندگان فقط مینوشتند و خوانندگان هم به خواندن بسنده میکردند. اما در سالهای اخیر به ویژه در فضای مجازی این امکان فراهم شده که خوانندگان نظر دهند و در جلسات بحث و گفتوگو شرکت کنند. اغلب افرادی که به موضوعی واکنش نشان میدهند، با آن مخالفاند. همانگونه که انتظار میرود موافقت با موضوع کمتر از مخالفت با آن مردم را به هیجان میآورد. معمولا در موافقت حرف کمتری برای گفتن داریم؛ البته میتوانیم توضیح بیشتری درباره گفته نویسنده بدهیم، اما احتمالا او پیشتر جالبترین جنبههای نهفته در نوشتهاش را بررسی کرده و کاویده است.
وقتی مخالفت میکنیم، به حوزهیی وارد میشویم که ممکن است نویسنده به آن نپرداخته باشد. نتیجه اینکه با نخستین ابراز نظر مخالف، نظرهای دیگری پی در پی از راه میرسند و این صرفا کلماتاند که مبنای سنجش قرار میگیرند. البته این به آن معنی نیست که افراد مرتب عصبانیتر میشوند. کافی است که شیوه تبادل نظرمان را تغییر دهیم تا این موضوع روشن شود. با وجودی که عصبانیت موجب افزایش مخالفت نمیشود، این خطر وجود دارد که افزایش مخالفت افراد را عصبانیتر کند، به ویژه در فضای مجازی که میتوان به آسانی چیزهایی گفت که هرگز رودررو به زبان نمیآید. اگر قصد مخالفت جدی با موضوعی را داریم، باید مراقب باشیم این کار را درست انجام دهیم. مخالفت درست یعنی چه؟ بیشتر خوانندگان فرق بین لجنپراکنی و رد کردن منطقی و محتاطانه موضوع را میتوانند بگویند. با این حال نام گذاشتن بر درجات میانی این دو شیوه ابراز مخالفت، مفید است. با این کار میتوان مخالفتها را درجهبندی کرد.
مخالفت درجه صفر- لجن پراکنی
این نازلترین شکل مخالفت و در عین حال متداولترین نوع آن به حساب میآید. در فضای مجازی، کامنتهایی مثل «خر» و «نفهم» زیاد میبینیم، اما نکته مهم این است که تصدیق کنیم این لجنپراکنیها هیچ ارزشی ندارند. کامنتی مثل «نویسنده خودبزرگبین است و سرسری به موضوع پرداخته» نیز دست کمی از «نفهم» ندارد و در واقع شکل بزک شده آن است.
مخالفت درجه یک- حمله به نویسنده
حمله به نویسنده کاملا به ضعیفی لجنپراکنی نیست و گاهی میتواند اندک ارزشی هم داشته باشد. مثلا اگر نماینده مجلسی در مقالهیی بنویسد: «حقوق نمایندگان باید افزایش یابد»، یکی میتواند پاسخ دهد: «البته که باید این را بگوید، نماینده مجلس است دیگر». این نظر گفته نویسنده را رد نمیکند. گرچه هنوز شکل مخالفت خیلی ضعیف است، دستکم ممکن است به موضوع ربط داشته باشد. اگر خطایی در گفته نماینده وجود دارد، باید روی آن انگشت گذاشت؛ اگر خطایی نیست، چه فرقی میکند که او نماینده است؟گاه گفته میشود نویسنده صلاحیت نوشتن در باره فلان موضوع را ندارد؛ این نیز نوعی حمله به نویسنده است و از قضا نوع بسیار بد آن است، چراکه ایدههای خوب اغلب به ذهن تازهواردها میرسد. سوال این است که آیا نویسنده درست میگوید یا نه. اگر نبود صلاحیت نویسنده سبب بروز خطاهایی شود باید آن را نشان داد، وگرنه نبود آن به خودی خود مسالهیی نیست.
مخالفت درجه دو- واکنش به لحن
در این سطح تازه شروع میکنیم به خود نوشته، و نه نویسنده، واکنش نشان دادن. نازلترین شکل این واکنش، مخالفت با لحن نویسنده است. نمونه: من نمیتوانم بپذیرم که نویسنده «آفرینش هوشمند» را چنین با تمسخر رد کند.
این شکل ابراز مخالفت هنوز ضعیف است، گرچه بهتر از حمله به نویسنده است. اما از لحن نویسنده مهمتر، آن است که او درست میگوید یا نه، به ویژه که داوری درباره لحن بسیار دشوار است. آنکه به موضوع حساس است به احتمال از لحن نویسنده دلخور میشود، در حالی که ممکن است برای دیگر خوانندگان عادی به نظر رسد. بنا بر این اگر بیشترین چیزی که میتوانیم درباره نوشتهیی بگوییم خردهگیری از لحن آن باشد، در واقع چیزی برای گفتن نداریم. اگر نویسنده جدی نیست اما حرف درست میزند، بهتر از آن است که جدی باشد و نادرست بگوید. اگر جایی بر خطاست، باید بگوییم کجا.
مخالفت درجه سه- نقض نظر نویسنده (پادگویی)
در این سطح است که سرانجام درباره خود نوشته واکنش نشان میدهیم و نه درباره اینکه چگونه و از سوی چه کسی نوشته شده. نازلترین شکل این واکنش، مخالفت خشک و خالی است که گاه با مختصر توضیحی همراه میشود. این نوع مخالفت معمولا با عباراتی از درجه دو همراه میشود. نمونه: من نمیتوانم بپذیرم نویسنده «آفرینش هوشمند» را چنین با تمسخر رد کند. این نظریهیی علمی و منطقی است. پادگویی میتواند تا حدی از ارزش برخوردار باشد. گاهی بیان صرف سخنی مخالف و صریح برای پی بردن به درستی آن کافی است، اما معمولا ارائه دلیل و مدرک کمک میکند.
مخالفت درجه چهار- نقض نظر نویسنده همراه با آوردن دلیل (دلیل نقضی)
در این سطح میرسیم به شکل ابتدایی مخالفت قابل پذیرش. به مخالفتهایی تا این سطح میتوان اعتنا نکرد، چرا که چیزی را ثابت نمیکنند. دلیل نقضی ممکن است چیزی را ثابت کند اما مشکل بتوان گفت دقیقا چه چیزی را. دلیل نقضی شامل پادگویی به علاوه استدلال یا مدرک است و اگر بحث اصلی را درست هدف قرار دهد، میتواند قابل پذیرش باشد، اما متاسفانه بیشتر وقتها در نشانهگیری خطا میکند، یعنی معطوف به چیزی میشود که اندکی با بحث اصلی تفاوت دارد. دو نفر که با شور و حرارت تمام درباره موضوعی بحث میکنند، در واقع درباره دو چیز متفاوت حرف میزنند. گاهی حتی بر سر اصل موضوع با یکدیگر موافقند، اما آنقدر شلوغ میکنند که این را نمیفهمند. البته یک دلیل منطقی برای بحث درباره موضوع اندک متفاوت با آنچه نویسنده مطرح کرده، میتواند وجود داشته باشد و این وقتی است که احساس کنیم شرکتکنندگان در بحث، اصل مطلب را نگرفتهاند. در این موارد باید به صراحت آن را متذکر شد.
مخالفت درجه پنج- رد نظر نویسنده
قابل پذیرشترین و در عین حال نادرترین شکل مخالفت رد کردن نظر نویسنده است، چرا که حداکثر کاری است که میتوان انجام داد. در واقع درجات ابراز مخالفت به شکل هرم است، به این معنی که هرچه بالاتر رویم به نمونههای کمتری برمیخوریم. برای رد کردن نظری که با آن مخالفیم و به گمان ما اشتباه است، ابتدا باید آن را نقل کنیم و بعد توضیح دهیم که چرا اشتباه است. اگر نتوانیم نقل قولی برای مخالفت بیابیم، در واقع بحث الکی راه انداختهایم. رد کردن نظر طرف مقابل، عموما نیازمند آوردن نقل قول است، اما آوردن نقل قول لزوما رد نظر را به دنبال ندارد. برخی در کامنتهایی که میگذارند، بخشی از مطلبی که با آن مخالفند را نقل میکنند و بعد واکنشهایی از درجه سه یا حتی صفر از خود نشان میدهند.
مخالفت درجه شش- رد نکته اصلی
استحکام یک ردیه بستگی دارد به چیزی که رد میشود. مهمترین نوع مخالفت، رد نکته اصلی نظر طرف مقابل است. حتی در مخالفت درجه پنج، گاهی هنوز نادرستی عمدی میبینیم، آنجا که شخص نکات کم اهمیت بحث را ابتدا گزینش و سپس رد میکند. گاهی هم شیوه مخالفت به درجه دو (حمله به نویسنده) نزدیک میشود، اما با ظاهری آراسته. مثلا، تصحیح جملات از نظر دستوری یا پرداختن به اشتباهات جزیی در اسامی و عدد و رقم. تنها قصدی که از تصحیح نوشته میتواند در کار باشد، همانا بیاعتبار کردن نویسنده است، مگر در مواردی که خود بحث مربوط به چنین موضوعاتی باشد. بنا بر این یک شیوه موثر و صادقانه مخالفت، میتواند چیزی شبیه این الگو باشد:
به نظر میرسد نکته محوری نوشته... باشد. چون میگوید:
« نقل قول»
اما این مطلب به این دلایل اشتباه است...
نقل قولی که به عنوان اشتباه بر آن تاکید میشود، لازم نیست دقیقا همان عبارات نویسنده باشد، تنها کافی است مبتنی بر آن باشد.
اهمیت درجهبندی مخالفتها
حالا روشی برای درجهبندی اشکال مخالفت داریم. خب، این به چه کار میآید؟ در ابتدا باید تاکید کرد، درجهبندی کردن به تنهایی گلی به سر ما نمیزند. این درجات صرفا شکل مخالفت، و نه درستی مضمون آن، را توضیح میدهند. واکنشی از درجه شش، هنوز میتواند به کلی اشتباه باشد. سطوح مخالفت حدی را برای قابل پذیرش بودن یک واکنش تعیین میکنند، مخالفتی از درجه شش ممکن است قابل پذیرش نباشد، اما از درجه دوم به پایین یقینا غیرقابل پذیرشاند. مهمترین مزیت طبقهبندی کردن شکلهای مخالفت این است که به افراد کمک میکند آنچه را میخوانند بتوانند ارزشیابی کنند و به ویژه فریب بحثهای از لحاظ عقلی نادرست را نخورند. نویسندگان یا سخنرانان زبانآور میتوانند مخاطبانشان را با به کار بردن کلمات موثر از میدان به در برند. در واقع خصلت مشخص کننده عوام فریبان همین است. با دادن نام به شکلهای گوناگون مخالفت، سنجاقی برای ترکاندن چنین حبابهایی در اختیارمان قرار میگیرد. علاوه بر این، دادن نام ممکن است به خود نویسندگان هم کمک کند، چون بیشتر وقتها نادرستی فکری به عمد نیست. آن که در مخالفت با لحن دیگری سخن میگوید، چه بسا باور دارد که واقعا چیز مهمی برای گفتن دارد، اما اگر کمی از دور به جایگاهش در هرم مخالفت بنگرد، ممکن است بکوشد سطح مخالفتش را به درجه چهار یا پنج برساند. بزرگترین حسن مخالفت درست، فقط این نیست که کیفیت گفتوگو را بهبود میبخشد، بلکه علاوه بر آن موجب میشود افرادی که در این گفتوگوها شرکت دارند خرسندتر شوند. اگر گفتوگوها و بحثهای جاری در فضای مجازی را بررسی کنیم، تنگنظری بسیار بیشتری در مخالفتهای درجه پایین ملاحظه میکنیم.
وقتی مطلب درستی برای ارائه داریم، دیگر نیازی نیست تنگنظر باشیم. علاوه بر آن اگر حرف جدی برای گفتن داریم، تنگ نظری عنصر مزاحمی است. اگر ارتقای درجه مخالفت موجب کاهش تنگنظری افراد شود، این نیز به خرسندی بسیاری از آنان میافزاید. اغلب افراد واقعا از داشتن چنین خصلتی راضی نیستند. آنان تنگنظری میکنند، چون ظاهرا عنان آن دست خودشان نیست.
مترجم: منیژه مدبر
منبع: روزنامه اعتماد، سه شنبه، 27 تیر 1391 - شماره 2445
معرفی کتاب
عنوان کتاب : ۴۰ اصل ابداعی TRIZ برای نوآوری
نگارنده: مهندس مهدی بصیرزاده – کارشناس ارشد مدیریت صنایع
ناشر : شرکت خدمات علمی صنعتی تهران
تعداد صفحات : ۳۸۰ صفحه
چاپ اول: دی ماه ۱۳۹۰
سرفصل مطالب | |
عنوان | صفحه |
TRIZ مقدمه ای بر نظریه حل ابتکاری مسئله | ۱۱ |
شرح ۴۰ اصل ابداعی TRIZ همراه با مثال های کاربردی | ۲۱ |
اصل ۱ – جداسازی یا تقسیم کردن | ۲۱ |
اصل ۲ – استخراج | ۳۰ |
اصل ۳ – کیفیت موضعی | ۴۰ |
اصل ۴ – عدم تقارن | ۵۰ |
اصل ۵ – ترکیبکردن / ادغام کردن | ۵۶ |
اصل ۶ – جامعیت | ۶۴ |
اصل ۷ – تو در تو بودن | ۷۲ |
اصل ۸ – جبران وزن یا عامل تعادل و توازن | ۷۶ |
اصل ۹ – مقابله پیشاپیش | ۸۶ |
اصل ۱۰ – کنش پیشاپیش / عمل قبلی/ اقدامات اولیه | ۹۴ |
اصل ۱۱ – حفاظت پیشاپیش | ۱۰۰ |
اصل ۱۲ – هم پتانسیلی | ۱۰۷ |
اصل ۱۳ – معکوس کردن | ۱۱۳ |
اصل ۱۴ – انحنا دادن / کروی کردن | ۱۲۰ |
اصل ۱۵ – پویایی | ۱۲۵ |
اصل ۱۶ – عملکرد ناقص یا جزیی، بیش از حد یا مازاد | ۱۳۰ |
اصل ۱۷ – حرکت به بعدی جدید / تغییر تعداد بعدهای جسم | ۱۳۸ |
اصل ۱۸ – لرزش/ارتعاش مکانیکی | ۱۴۴ |
اصل ۱۹ – عملکرد دوره ای (عمل تناوبی) | ۱۴۸ |
اصل ۲۰ – تداوم کنش مفید | ۱۵۴ |
اصل ۲۱ – حمله سریع یا در رفتن | ۱۶۱ |
اصل ۲۲ – تبدیل ضرر به سود | ۱۶۶ |
اصل ۲۳ – باز خورد | ۱۷۲ |
اصل ۲۴ – واسطه تراشی (واسطه / میانجی) | ۱۸۰ |
اصل ۲۵ – خودیاب / خدمت دهی به خود | ۱۸۷ |
اصل ۲۶ – کپیکردن / نسخه برداری | ۱۹۳ |
اصل ۲۷ – یکبار مصرفی یا استفاده از جسم ارزان قیمت با عمر کوتاه | ۱۹۷ |
اصل ۲۸ – جایگزینی سیستم مکانیکی | ۲۰۱ |
اصل ۲۹ – استفاده از ساختار پنوماتیک یا هیدرو لیک | ۲۰۹ |
اصل ۳۰ – غشاء یا پرده های انعطاف پذیر (لایه ها یا پوستههای نازک) | ۲۱۴ |
اصل ۳۱ – استفاده از مواد متخلخل | ۲۱۹ |
اصل ۳۲ – تعویض رنگ | ۲۲۴ |
اصل ۳۳ – همجنس و همگنکردن | ۲۳۱ |
اصل ۳۴ – مردود کردن و باز سازی یا تولید مجدد قطعات | ۲۳۷ |
اصل ۳۵ – تغییر پارامتر | ۲۴۸ |
اصل ۳۶ – تغییر یا انتقال فاز | ۲۵۳ |
اصل ۳۷ – انبساط حرارتی | ۲۵۹ |
اصل ۳۸ – استفاده از اکسید کنندههای قوی | ۲۶۲ |
اصل ۳۹ – محیط بی اثر | ۲۶۸ |
اصل ۴۰ – مواد مرکب | ۲۷۳ |
ضرب المثل های فارسی از منظر چهل اصل TRIZ | 278 |
قوانین و اصطلاحات فوتبال از نگاه خلاقانه (TRIZ) | 301 |
آینده پژوهی فناوری تا سال ۲۰۶۰ از طریق TRIZ | 347 |
پیوست ۱- شرح چهل اصل نوآوری نظام یافته (TRIZ) | 349 |
پیوست ۲- ماتریس تناقضات وشرح پارامترهای فنی در آن | ۳۶۳ |
منابع مفید اینترنتی در زمینه TRIZ در جهان | ۳۷۹ |
توضیحات :
در کتاب مذکور به کاربردهای اصول چهل گانه مهندسی خلاقیت (TRIZ) به همراه بیش از ۷۰۰۰ مثال کاربردی در رابطه با فناوری و صنعت، سخت افزار ، ساختمان و دکراسیون داخلی ، نرم افزار ، مدیریت کیفیت، مدیریت خدمات مشتریان، مدیریت کسب و کار ، مدیریت منابع انسانی، مدیریت آموزشی، مدیریت مالی، حسابداری و بانکداری، بهداشت، درمان و ایمنی، محیط زیست و طبیعت، کشاورزی، غذایی، دارویی و میکرو بیولوژی، ورزش ، هنر ، ادبیات، عرفان، ضرب المثل های فارسی، اصطلاحات و قوانین فوتبال و مثالهای عمومی دیگر از دنیای واقعی آشنا خواهید شد.
روش تهیه کتاب :
علاقهمندان میتوانند به منظور تهیه کتاب یا کسب اطلاعات بیشتر، با ما تماس حاصل فرمایند.
تلفن همراه نگارنده : 09125457825
این روز که «روز بدون نایلکس» نامگذاری شده و با شعار «امروز یک کیسه پلاستیکی کمتر» در دستور کار قرارگرفته است، نخستین گام مدیریت شهری برای حذف نایلکس و ظروف یکبارمصرف پلاستیکی از چرخه خرید است. مسئولان ذیربط این اقدام را گامی برای حذف کامل نایلکس و ظروف یکبارمصرف پلاستیکی از زندگی شهروندان عنوان میکنند و بیش از هر چیز به مشارکت گسترده شهروندان خوشبین هستند.
ستاد محیطزیست و توسعه پایدار شهرداری تهران، فروشگاه شهروند و سازمان میادین و ترهبار، در حالی حذف نایلکس و ظروف یکبارمصرف پلاستیکی پلیمری را در دستور کار قرار دادهاند که هر تهرانی بهطور متوسط روزانه سهکیسه پلاستیک مصرف میکند، کیسههایی که زمان ماندگاری آنها در طبیعت حداقل 300 سال برآورد میشود. آمار نشان میدهد ایرانیها در بین 10 کشور نخست جهان از نظر میزان مصرف ظروف یکبارمصرف پلاستیکی قرار دارند برای نمونه، در سال 85 حدود 570 هزار تن ظرف یکبارمصرف پلاستیکی در کشور مصرف شده است؛ ظروفی که استفاده از آنها باعث ابتلا به بیماریهای سخت میشوند و منشأ 77 نوع بیماری سرطانزا هستند. بر همین اساس در بسیاری از کشورها عرضه کالا دراین ظروف ممنوع شده است حتی فروش کیسههای نایلونی از سال 2002 در بنگلادش ممنوع شد. در امارات نیز از سال 2012 مصرف کیسههای نایلونی و ظروف پلاستیکی یکبارمصرف از چرخه عرضه کالا حذف و ممنوع شد. با وجود این ، در کشور ما کیسه نایلون و ظروف یکبارمصرف پلاستیکی جزو لاینفک عرضه کالا در فروشگاههاست. این در حالی است که اگر هر خانوار ایرانی در هر هفته فقط یک کیسه نایلون را از چرخه خرید حذف کند این کار در یک سال موجب حذف 816 میلیون کیسه نایلون از طبیعت میشود.
معاون بهداشت و کنترل کیفیت سازمان میادین و ترهبار شهرداری تهران پیش از هرچیز، کاهش مصرف کیسههای نایلونی و ظروف پلاستیکی پلیمری را ضرورتی اجتنابناپذیر عنوان کرد و گفت: سالهاست در کشورهای مختلف با اقدامات نمادین و اختصاص روزهای ویژه، حذف کیسههای نایلونی و ظروف پلاستیکی پلیمری در دستور کار قرار گرفته و با این اقدامات مصرف این مواد بهشدت کاهش یافته است اما در کشور ما در همه فروشگاهها ازجمله در میادین ترهبار و فروشگاههای شهروند برای تحویل کالا به مردم از نایلکس و ظروف پلاستیکی پلیمری استفاده میکنند. این در حالی است که نایلکس و ظروف پلاستیکی یکبارمصرف پلیمری از یکسو، ارز قابل توجهی را بهخود اختصاص میدهد و از سوی دیگر قابلیت بازیافت ندارند و در نتیجه هر روز از این طریق حجم بسیار زیادی به زبالههای شهری اضافه میشود.
حسین جعفریان با اشاره به اینکه استفاده از نایلکس و ظروف پلاستیکی تجزیهناپذیر سلامت شهروندان را به مخاطره میاندازد، افزود: خوشبختانه یکی از مصوبات شورای اسلامی شهر تهران به طرح جایگزین کیسه نایلون و ظروف پلاستیکی پلیمری با مواد تجزیهپذیر اختصاص دارد. این طرح سبب شد تا اقداماتی برای جایگزین این مواد در دستور کار سازمان میادین و ترهبار شهرداری و فروشگاههای زنجیرهای شهروند قرار بگیرد. به گفته وی، پس از یکسال تلاش، کلیه ظروف یکبار مصرف و نایلکسهایی که با مواد پلیمری تولید میشد از چرخه مصرف سازمان میادین و ترهبار شهرداری تهران حذف شده و جای خود را به ظروفی داده است که از مواد تجزیهپذیر با پایه گیاهی و با پایه افزودنیها تولید میشوند. بدینترتیب این مواد به طبیعت برمیگردند و مشکل تجزیه ندارند. ضمن آنکه در مواردی ازجمله برای عرضه نان و خشکبار از پاکتهای کاغذی استفاده میشود.
جعفریان افزود: گرچه امروز در میادین ترهبار شهرداری برای عرضه کالا از کیسهها و ظروف تجزیهپذیر استفاده میشود اما این هدف نهایی نیست بلکه هدف حذف کیسه و ظروف پلاستیکی از چرخه خرید است که باید با فرهنگسازی در جامعه نهادینه شود، بهطوری که شهروندان داوطلبانه کیسه نایلون و ظروف یکبارمصرف را حذف کنند.
معاون بهداشت و کنترل کیفیت سازمان میادین و ترهبار شهرداری معتقد است، از یک سو باید با فرهنگسازی و هشدار نسبت به مضرات استفاده از نایلکس و ظروف پلاستیکی یکبارمصرف پلیمری، شهروندان را به استفاده از روشهای جایگزین نظیر استفاده از سبد خرید کالا، کیسههای پارچهای و ظروف ساخته شده از الیاف گیاهی ترغیب کنند کمااینکه در گذشته هم استفاده از این روشها در بین مردم رایج بود. از سوی دیگر، ضروری است دولتمردان و مسئولان شهری با تمهیدات قانونی از تولیدکنندگانی که محصولاتی سازگار با محیطزیست تولید میکنند حمایت کنند.
جعفریان در پایان، اقدامات نمادینی چون اختصاص روزهای خاص را از دیگر مواردی دانست که میتواند در فرهنگسازی و تشویق مردم به مشارکت در حذف نایلکس و ظروف یکبارمصرف پلاستیکی پلیمری مؤثر واقع شود. شیوههایی که باعث حذف روزانه میلیونها کیسه نایلکس از چرخه خرید میشود.
همه کسانی که تجربه جلسات سازمانی را دارند می دانند که بسیاری از مواقع زمان های مدیران در سازمان ها در این مسیر تلف می شود که اساسا موضوع جلسه روشن شود. گاهی طرح و دستور کار جلسه موضوعی است و در طول بحث بسیاری از موارد اضافی و حاشیه ها و شاخ و برگ بحث ها باعث می شود اصل مساله از نظرها دور شود و زمان زیادی از بین برود و در نهایت به دلیل عدم تبیین درست مساله راه حل درستی هم به دست نمی آید.
نمودار استخوان ماهی یا ایشیکاوا، روشی بسیار سودمند برای شناسایی و حل مسائل از طریق ایده پردازی است. این تکنیک توسط پروفسور کائورو ایشیکاوا از دانشگاه توکیو در سال 1960 با هدف قاعده مند کردن پروسه کنترل کیفیت طراحی شد. هدف اصلی این تمرین، شناسایی و تهیه فهرستی از کلیه علل احتمالی مساله مورد نظر است. این روش در درجه اول یک تکنیک گروهی شناسایی مسئله است اما توسط افراد به تنهایی نیز قابل استفاده است.
این تکنیک بیشتر از آنکه روشی برای بروز خلاقیت باشد روشی خلاقانه است که طرح روشنی از مساله و ابعاد آن را به دست می دهد. همچنین به جهت ایجاد فضای بصری برای پرداختن به مساله و مدل توالی پرداختن به موضوعات پیرامون که از ساده به پیچیده به پیش می رود باعث می شود تمرکزی منحصر بفرد به همراه زمینه های بروز خلاقیت در بررسی مساله در اختیار مدیر قرار گیرد.
دلیل نام گذاری این فرایند به «استخوان ماهی» روش منحصر به
فرد جمع آوری اطلاعات است که به صورت بصری مرتب می شود و زمانی که مساله و
علل آن ثبت می شود، نموداری تشکیل می گردد که شبیه به اسکلت ماهی است.
این
روش را می توان طی بیش از یک جلسه، از طریق طوفان فکری بررسی نمود.
ایشیکاوا این فرایند را به عنوان فرایندی که «مساله خود را روی سر ماهی می
نویسید و بعد یک شبه آن را می پزید» توصیف می کند.
روش انجام تکنیک:
1- پس از شناسایی و تعریف مساله، آن را در داخل دایره و در سمت راست برگه کاغذ می نویسیم.
2- یک خط مستقیم به سمت چپ می کشیم. (این خط شبیه به ستون فقرات ماهی است.)
3- ساقه ها یا به عبارتی تیغه های ماهی را با زاویه 45 درجه نسبت به خط ستون فقرات می کشیم.
4- هر یک از ساقه ها که علل مساله نام برده می شوند را از طریق طوفان فکری بررسی و واکاوی می کنیم.
5- در صورت لزوم می توان برای تحلیل بیشتر هر علت ساقه و شاخه های اضافی را ترسیم نمود.
6-
عللی که دارای حداقل پیچیدگی هستند با کمترین فاصله نسبت به سر ماهی و
عللی که دارای بیشترین پیچیدگی هستند در قسمت دم ماهی، و علت هایی که
بینابین هستند به صورت یک زنجیره پیوسته و از کمترین پیچیدگی به بالاترین
پیچیدگی از سر ماهی تا دم ماهی درج می کنیم.
7- پس از تکمیل نمودار،
ساقه ها و شاخه ها را تجزیه و تحلیل می کنیم تا مساله یا مسائل واقعی که
نیاز به حل دارند مشخص شود. اگر ابتدا مسائل ساده تر بررسی شوند، می توان
قبل از پرداختن به مسائل پیچیده تر، آن ها را کنار گذاشت. اگر به این نتیجه
برسیم که علل معینی مهم تر از علل دیگر هستند، در مرحله ارائه راه حل های
مختلف حل خلاق مساله، به این علت های مهم تر توجه بیش تری نشان خواهیم داد.
مزایای روش نمودار استخوان ماهی:
1- حل کنندگانِ مساله را به بررسی تمامی اجزای مساله تشویق می کند.
2- به نمایش روابط بین علل و اهمیت نسبی آن علل کمک می کند.
3- به شروع فرایند خلاق کمک می کند زیرا توجه فرد یا افراد را معطوف به مساله می سازد.
4- به شروع یک توالی منطقی برای حل مساله کمک می کند.
5- دید کلی از مسئله می دهد.
6- روشی را برای کاهش حیطه مساله به دست می دهد و به جای مسائل پیچیده، مسائل ساده تر را حل می کند.
7- به افراد کمک می کند به جای این شاخه و آن شاخه پریدن، روی مساله واقعی تمرکز کنند.
یکی
از روشهای بودجهبندی به ویژه در کشورهای توسعهیافته، روش بودجهبندی بر
مبنای صفر است. اساس این روش مبتنی بر نوسازی و تحول است بدین صورت که
فعالیتهای بیثمر سال گذشته کنار گذاشته میشود.
به
گزارش «تابناک» ، در این روش برای تنظیم بودجهی سال آینده، بررسی میکنند
که چه برنامههایی ناموفق بوده است و در اولین گام بودجهی این قبیل
برنامهها را صفر میکنند و به تعبیر واضحتر آنها را حذف میکنند. لازمهی
اجرای چنین روشی دو شرط اساسی است: یکی این که از برنامههای قبلیتان
ارزیابی درستی داشته باشید که کدام موفق و مفید بوده است و کدام خیر. دوم
این که شهامت و قاطعیت لازم برای حذف آن برنامههای ناموفق را داشته باشید،
چون برای حذف باید با ذینفعان قبلی بجنگید و جلوی برخی اسرافها را بگیرید.
چنین
روشی تا به حال در نظام بودجهبندی دستگاههای دولتی ایران اجرا نشده است،
چرا که نه ارزیابی صحیحی از برنامههای اجرا شده ارائه شده است و نظارت
ذیحسابهای دستگاههای اجرایی و دیوان محاسبات و سازمان بازرسی کل کشور بر
عملیات بودجه، عمدتاً نظارت کمّی است نه کیفی و از سوی دیگر کسی شهامت قطع
بودجهی برخی برنامههای بیفایده یا دستگاههای بیبازده را نداشته است و
ضمناً اجرای این روش متضمن در اختیار داشتن نیروهای خبره در امر
برنامهریزی، تصویب، اجرا و نظارت بر بودجه است که در حال حاضر چنین ظرفیتی
به میزان لازم در دستگاههای مرتبط با بودجه اعم از دولت، مجلس و قوهی
قضائیه وجود ندارد و به حرف همین معدود کارشناس موجود هم کسی گوش نمیکند.
بودجهبندی
بر مبنای صفر موضوع جالبی است تا بر اساس آن ایدهی «زندگی بر مبنای صفر»
مطرح شود. در «زندگی بر مبنای صفر» هر سال برای یکی دو روز خودمان را از
شرّ روزمرگیهای زندگی خلاص کنیم و لختی از این چرخ و فلک زندگی پیاده
شویم و بیندیشیم به کجا میرویم؟
یکی
یکی برنامههای زندگیمان را ارزیابی کنیم که کدام مفید است و کدام مضرّ؟
کدام یک به درد میخورد و آخر و عاقبت دارد و کدام نه آخر دارد و نه عاقبت؟
رفاقتمان را با کدام دوست و رفیق و همکار ادامه دهیم و پروندهی کدام
دوستیها را ببندیم؟ تماشای کدام فیلم و سریال را ادامه دهیم و کدام را قطع
کنیم و کدام را به برنامههایمان بیفزاییم؟ و به تعبیر بهتر بودجه (زمان و
توان) کدام برنامه را صفر کنیم و برای کدام برنامهها بودجه (زمان و توان)
بیشتری بگذاریم. این کار بر خلاف بودجه های دولتی در ایران شدنی است .